فهرست مطالب
عادت چیست؟ نگاهی به چرخه ی عادت
عادت چیه ؟
مبنای شکل گیری عادت چیه؟
تمایز میان عادات و رفتارهای روزمره
انواع عادت
اهمیت عادت
چرخه عادت چیه و چجوری شکل می گیره؟
ویژگی عادت های خوب و موثر
نتیجه گیری
عادت چیه؟
عادت به بیان ساده یه شکل ساده از یادگیریه؛ یه تغییر رفتاری که به خاطر تجربه هامون ساخته می شه. خیلی ساده تر می شه گفت که عادت مثل یه پاسخ خودکار به موقعیت های خاصیه که در اثر تکرار و یادگیری ایجاد می شه. وقتی رفتار هامون کاملاً خودکار و بدون آگاهی انجام بشن، اون موقع می تونیم بگیم که عادته. چون عادت نیاز به توجه آگاهانه ما نداره.
معمولا از اصطلاح عادت برای واکنش های محرک استفاده می شه اما عادت حتی می تونه افکار ما رو هم در بر بگیره. شاید بشه گفت که عادت، اصطلاحیه برای طرز برخوردها، رفتارها و روش ها. همه ما در زندگی روزانه مون، عادت های مختلفی رو از خودمون نشون می دیم. این عادت ها می تونن مثل سخت کوشی، نوشتن و مرتب ورزش کردن خوب بوده و یا مثل اعتیاد، بی حالی، دروغ گفتن، به تعویق انداختن کارها، فریب دادن دیگران و … جالب نباشه.
مبنای شکل گیری عادت چیه؟
ساختار عادت رو می شه از دو جنبه روان شناختی و فیزیولوژیکی توضیح داد. اساس فیزیولوژیکی، ساختار عصبی ما رو درگیر می کنه. وقتی یه عمل بارها و بارها تکرار می شه، یه ارتباط عصبی تو مغز ما شکل می گیره که منجر به شکل گیری یک مسیر می شه. این مسیر باعث می شه که انتقال انرژی از اعصاب حسی به حرکتی راحت تر بشه.
وقتی یه محرک رفتاری وجود داشته باشه، بهش واکنش نشون بدیم و این امر مدام تکرار بشه ارتباطات مذکور تقویت می شه و در نهایت منجر به ایجاد سازمانی در سیستم عصبی ما می شه که به عنوان عادت ازش یاد می شه؛ البته گاهی هم می تونیم به این پدیده واژه ی آموزش رو هم نسبت بدیم.
نظریه های روان شناختی، عادت ها رو به عنوان تمایلات به دست اومده تعریف می کنن. بر اساس این نظریه ها، هر فرایند یادگیری یا هر تجربه ای که کسب می کنیم در ذهن ما باقی می مونه. وقتی این فرایندها یا تجربه ها تکرار بشه، این موارد جای خودشون رو تثبیت می کنن. این توانایی باعث می شه که به این فرآیندها و تجارب احاطه ی کامل پیدا کنیم و در نتیجه کم کم اون ها رو به عنوان عادات خودمون بپذیریم.
تمایز میان عادات و رفتارهای روزمره
درک رفتار برای تشخیص عادات از رفتارهای روزمره اهمیت داره. اگه انجام کارهامون رو به تاخیر می اندازی؛ مثلاً انجام شستن لباس ها یا پرداخت قبض ها رو به بعد موکول می کنیم، در واقع داریم از یک رفتار روزمره صحبت می کنیم و این مساله مصداقی برای عادت نیست. رفتار روزمره، رفتاریه که انجام دادنش می تونه آرامش ما رو بهم بزنه در صورتی که عادت رفتاریه که انجام ندادنش به ما حس بدی رو القا می کنه.
فکر کنین دارین دست هاتون رو می شورین و آب ناگهان قطع می شه! اگه براتون استفاده از آب تا ثانیه هایی پس از شست وشو یک عادت باشه، از قطعی آب آشفته می شین و حس بدی پیدا می کنین، حتی اگه بدونین که دست هاتون تمیزه و نیاز به شست وشوی بیشتر نداره.
اگه از انجام ندادن و تاخیر توی یه رفتار یا عمل، حس بدی پیدا کنیم داریم از یک عادت صحبت می کنیم اما برعکس این ماجرا یعنی اگه یه کاری رو انجام بدیم اما از انجام دادنش حس بدی داشته باشیم و یا انجام اون کار برامون جذاب نباشه، اون رفتار رو می تونیم به عنوان یک رفتار روزمره یا روتین در نظر بگیریم. به همین دلیل تشخیص تفاوت عادت از رفتارهای روزمره کار آسونی نیست.
پس کارهایی مثل شستن ظرف ها و لباس ها، پرداخت قبوض، نوشتن مقالات و … رو به این دلیل که میشه عقبشون انداخت و عدم انجامشون حس بدی رو بهمون نمیده، به عنوان رفتارهای روزمره قلمداد میکنیم؛ این موارد، رفتارهایی هستند که انجام یا عدم انجامشون خیلی برامون فرقی نداره. معمولا رفتارهاری روزمره به تلاش و توجه ما نیاز دارن اما عادت ها اینطور نیستن.
انواع عادات
با توجه به ماهیت می توان عادت ها رو در سه طبقه ی زیردسته بندی کرد:
- عادت های
حرکتی
عادت های حرکتی به فعالیت های عضلانی فرد گفته می شه. اعمال جسمی ما مثل ایستادن، نشستن، دویدن، ورزش کردن و … از عادت های حرکتی هستن. - عادت های
ذهنی
عادت های ذهنی مربوط به فرایندهای روان شناختی می شه که توانایی های ذهنی ما مثل تفکر منطقی، خوب مشاهده کردن، درک کردن، استدلال کردن قبل از تصمیم گیری و … رو شامل می شه. - عادت های
شخصیتی
ما بعضی از ویژگی های شخصیتی مون رو به شکل عادت نشون می دیم. کمک به افراد نیازمند، صادق بودن، مدیریت زمان، دوستانه برخورد کردن و … از عادت های شخصیتی ما به حساب میان. این عادت ها احساسات و عواطف ما رو شامل می شن و به همین دلیل می تونیم بهشون عادت های عاطفی هم بگیم.
اهمیت عادت
بر اساس تحقیقات 45درصد از فعالیت هایی که ما در طول روز انجام می دیم، از روی عادت و به صورت خودکار انجام می شه. عادت ها عنصری ضروری برای هر عمل مولدی هستن. به نظر می رسه که عادت ها خیلی مهم تر از چیزی هستن که ما فکر می کنیم.
استیون پرسفیلد (Steven Pressfield) می گه:
تفاوت بین آدم های حرفه ای و آماتور در اینه که آدم های حرفه ای، عادت های حرفه ای دارن و آدم های آماتور، عادت های آماتور.
نیمی از فعالیت های روزانه ما به شکل عادت و ناخودآگاه انجام می شه، درحالی که هدف و وظیفه ادارک ما کنترلی آگاهانه و عقلانیه که از این طریق به دنبال محافظت کردن از ماست و واقعیت های بد رو به واقعیت های خوب تبدیل می کنه.
استیون کاس (Steven Kaas) می گه:
شما پادشاه مغزتون نیستین، معاون پادشاه مغزتون هستین که در کنار پادشاه ایستاده و در اتخاذ تصمیم های عالی مشارکت می کنه.
همونطور که گفتیم عادت یه رفتار خودکاره که نسبت به یه موضوع خاص و با شرایط ذهنی خاصی ایجاد می شه. به همین دلیل عادت ها به ما این امکان رو می ده تا برای هر فعالیتی از خودآگاهمون استفاده نکنیم. وقتی برای اولین بار مسواک می زنیم به اینکه چطوری انجامش بدیم فکر می کنیم، اما کم کم بعد چندین بار تجربه این کار، مسواک زدن برامون تبدیل به یه عادت می شه که بهش فکر نمی کنیم و به صورت خودکار انجامش می دیم.
هر دفعه که کاری رو برای اولین بار انجام می دیم، ذهنمون به شدت درگیر می شه و انرژی زیادی رو صرف می کنه اما اگه عادت ها ایجاد بشن دیگه می تونیم این انرژی رو برای کارهایی که واقعا بهشون نیاز داریم ذخیره کنیم و قدرت ذهنمون رو برای کارهای مهم تری خرج کنیم. پس اهمیت عادت ها در اینه که اگه شکل نمی گرفتن، انجام دادن همه کارها در طول روز برامون سخت و طاقت فرسا می شه.
چرخه عادت چیه و چجوری شکل می گیره؟
ذهن نمی تونه تمایزی بین عادات خوب و بد یا عادات آماتور و حرفه ای قائل شه و فقط برای نگهداشت انرژی، هر رفتار تکراری رو چه خوب، چه بد تبدیل به عادت می کنه. به همین دلیل هم هست که باید آگاهانه فرایند ساخت عادت رو کنترل کنیم. برای کنترل آگاهانه عادت ها باید اول «چرخه عادت» رو بشناسیم. حلقه عادت از سه جز تشکیل شده:
- سرنخ (Trigger): جزییات یه موقعیت هستن که ذهن در عادت های قبلی با اون ها در ارتباط بوده. محرک ها با فرستادن فرمان اجرای خودکار به مغز، چرخه عادت رو به حرکت درمیارن.
- رفتارها (Routine Behavior): پاسخ های حقیقی ما به عادات هستن. این رفتارها می تونن شامل افکار ذهنی بوده و یا اعمال فیزیکی رو شامل شن که در مواجهه با محرک ها از خودمون نشون می دیم.
- پاداش ها (Reward): یه عادت رو تقویت می کنن و به این شکل مغز ما رو وادار به شکل گیری ارتباطی قوی بین محرک ها و رفتارها خواهند کرد.
محرک ها، رفتارها و پاداش ها از شکل گیری تا تقویت یه عادت وجود دارن و اگه بخوایم یه عادت خوب بسازیم، اونو تغییر بدیم یا حتی حذفش کنیم، باید به هر سه تاشون توجه داشته باشیم.
برای ایجاد یه عادت فقط به عمل نیاز نداریم بلکه اول باید محرک هایی رو برای رفتار داشته باشیم. ما با کمک یه محرک که می تونه زمان، مکان، احساس یا یه تصویر باشه، به ذهنمون کمک می کنیم تا کم کم بر روی حالت خودکار قرار بگیره. این محرک ها حتما نباید یکسان باشن و می تونیم همزمان از چند نوع محرک خاص مثل زمان یا مکان در کنار هم استفاده کنیم.
برای پاسخ به محرک ها، رفتارهای روزمره رو شکل می دیم. این رفتارها می تونن ماهیت فیزیکی، ذهنی یا احساسی باشن. در نهایت امر هم به خودمون پاداش می دیم. این پاداش ها مغز رو تقویت کرده و کمک می کنن که در آینده بهتر این رفتارها رو به یاد بیاره. پاداش ها می تونن گستره ای از احساسات جسمانی تا احساسات عاطفی مثل غرور یا افتخار رو شامل بشن.
پس بهتره که هنگام ایجاد و ساخت عادت هامون حتما آگاهانه توجه کنیم که عادات خوب و موثر بسازیم و اجازه ندیم که مغز هر رفتاری اعم از خوب یا بد رو بدون نظارت خودمون تبدیل به عادت کنه.
ویژگی عادت های خوب و موثر
عادت ها می تونن خوب یا بد باشن. اما، هفت نوع عادت وجود داره که از اصلی ترین عادات خوب و موثری هستن که هر آدم موفقی اون ها رو داره:
- هدف گرایی
اولین عادت افراد موفق، هدف گراییه. بهتره عادت هایی رو بسازین و در طول روز انجام بدین که دارای هدف باشن. آدم های موفق، کارایی رو انجام میدن که هدف محور هستن. اون ها دقیقا میدونن که می خوان چیکار کنن و چرا باید اون کار رو انجام بدن. - نتیجه
محوربودن
دومین عادت افراد موفق، نتیجه محوربودنه. این نتیجه محوربودن با کمک دوتا تمرین می تونه شکل بگیره: - اولی، تمرین مداوم برای یادگیریه که می تونه به شما کمک کنه تا توی انجام کارهاتون بهتر بشین.
- دومی، مدیریت زمانه. اینکه برای زمانتون ارزش قائل بشین و کارهاتون رو بر اساس اهمیت، اولویت بندی کنین.
- عملگرایی
سومین عادتی که می تونه باعث رشد و توسعه ما بشه، عملگرابودنه. عملگرابودن، مهم ترین عادت برای موفقیت های مادی و قابل لمسه. ما باید بتونیم یه کاری رو شروع کنیم و مداوم اون رو انجام بدیم. باید ترس و تعلیق کارها رو کنار بذاریم تا بتونیم به موفقیت برسیم. پس اول هدف داشته باشیم، نتیجه رو مشخص کنیم و بعد بهش عمل نماییم. - مردم
گرایی
خوشحالی و رضایت در زندگی از ارتباط با مردم شکل می گیره. اگه بتونیم صبر، مهربانی و توانایی درک کردن دیگران رو در خودمون پرورش بدیم و عادت هایی داشته باشیم که مردم محورن، می تونیم تبدیل به آدمایی خوشحال و موفق بشیم. تلاش بیشتر در راستای پرورش عادت های خوب در نهایت ما رو تبدیل به همون آدم های خوبی می کنه که در ذهن داریم.
- خودآگاهی
نسبت به موضوع سلامت
افراد موفق، عادت هایی رو در خودشون ایجاد می کنن که باعث بهبود و توسعه سلامتی شون می شه. غذای سالم خوردن، مرتب ورزش کردن و … عادت هایی هستن که افراد موفق برای حفظ سلامتی شون اون ها رو انجام می دن. - صداقت
و درستی
توسعه فردی در طول زندگی اهمیت خیلی زیادی داره. صداقت و درستی می تونه یکی از ارزش های توسعه فردی در طول زندگی باشه. اگه صداقت و درستی رو برای خودمون به عنوان یک ارزش در نظر بگیریم و انجامش رو تبدیل به عادت کنیم، دیگه در طول زندگی مون حاضر نمی شیم که اون ها رو زیر پا بذاریم. اینطوری به ارزش هامون پای بند مونده و می تونیم به ترسیم چشم اندازی برای توسعه ی فردی خودمون بپردازیم. - اعتماد
به خود (تادیب نفس)
برای توسعه فردی باید به خودمون اعتماد داشته، خودمون رو کنترل کرده، کارهامون رو سنجیده و بر خودمون مسلط باشیم.
نتیجه گیری
از زمان کودکی، عادت ها در وجود ما شکل گرفتن. خیلی از این عادت ها به صورت ناخودآگاه و تصادفی ایجاد شدن. ما با شناخت عادت ها و فرایند شکل گیری اون ها، می تونیم کنترل عادت ها رو به دست بگیریم و عادت هایی رو در خودمون ایجاد کنیم که خوب و موثر هستن؛ عادت هایی که می تونن بر روی توسعه ی فردی ما نیز اثرگذار باشن.
تعداد 18 اسلاید وفایل پاورپوینت در حالت به صورت فشرده در قالب winzipقابل دانلود می باشد.
فایل پاورپوینت است با برنامه آفیس باز می شود