مقاله زهکشی و بهسازی خاک در 60 صفحه
مقدمه:
توليد فراوان خواروبار و فرآوردههاي كشاورزي در بخشهايي از كرة زمين و نياز نوميدانه به آن در بخشهاي ديگر، اوضاع سياسي، اقتصادي و اجتماعي ويژهاي پديد آورده است. به طوري كه نه تنها سرنوشت سياسي ـ اقتصادي كشورهاي نيازمند به وسيلة كشورهاي صنعتي رقم ميخورد، بلكه زندگي روزمرة مردم سرزمينهاي وابسته نيز به تصميماتي بستگي يافته كه در كشورهاي سلطهگر گرفته ميشود.
تقسيم جهان به اكثريت نيازمندان و گرسنگان مصرف كننده و اقليت توليد كنندة مواد غذايي، گسترده شدن هر روزة فاصلة ناپيمودني توليد و انباشت انبوه فرآوردههاي كشاورزي از سويي و فقر پايدار از سوئي ديگر، به فاجعهاي آن چنان دردناك انجاميده، كه بحران ناشي از آن، بازتابهاي عميقي را در در سراسر جهان به وجود آورده و پيامدهاي نگران كنندهاي به بار خواهد آورد.
))شوراي جهاني تغذيه وابسته به سازمان ملل(( در گزارشهاي سال 1974 و 1981 اعلام ميكند كه 65 كشور جهان سوم تا پايان قرن بيستم از تغذية مردم خود كاملاً ناتوان خواهند شد، همين گزارش ميافزايد: «هم اكنون در جهان، 200 ميليون كودك كمتر از 5 سال، از سوء تغذيه و گرسنگي رنج ميبرند.
طبق ارقام هراس آوري كه در »كنفرانس روز جهاني تغذيه» (اكتبر 1981) اعلام شد، در هر 2 ثانيه يك كودك بر اثر گرسنگي تلف ميشود و تنها در امريكاي لاتين سالانه يك ميليون كودك جان خويش را به دليل گرسنگي از دست ميدهند.بدين سان در حالي كه جهان پيشرفته با مسايل مازاد توليد خويش روبرو است، بيغذايي و بدغذايي در كشورهاي جهان سوم، به شكار مرگبار انسانها ادامه ميدهد. در جهاني كه اجساد باد كردة كودكان آسيايي و آفريقايي كه از گرسنگي، به مرگي دردناك مردهاند حتي در شهرهاي بزرگ كشورهاي عقب افتاده، منظرهاي عادي و معمولي است، در جهاني كه بيغذايي و سوء تغذيه داغ خويش را بر چهرة ملل كشورهاي جهان سوم نقش كرده است و انواع بيماريهاي ناشي از سوء تغذيه و كمبود مواد غذايي، همراهان جدايي ناپذير انسان گرسنه شدهاند، ايالات متحدة امريكا با مشكل توليد اضافي غلات روبرو است.
پژوهشهاي علمي نشان ميدهد، كه از سال 1931 تا كنون مقدار غذاي سرانه نه تنها افزايش نيافته، بلكه طي دهة گذشته كاهش هم يافته است.
تا دو قرن پيش و قبل از بهرهگيري از نتايج انقلاب صنعتي دوم در كشاورزي، بسياري از كشورهاي آسيايي و آفريقايي، خود، توليد كنندگان اصلي و صادر كنندگان محصولات كشاورزي اعم از غذايي و صنعتي بودهاند. از قرن 15 تا اواخر قرن نوزدهم ميلادي سياست استعماري كشورهاي اروپاي غربي بر اين بود كه كشورهاي زير سلطة آسيايي و آفريقايي و آمريكاي لاتين، به امر كشاورزي تك پايهاي اشتغال داشته و اروپاي غربي به توليد صنعتي بپردازد. اين تقسيم كار جهاني، كشورهاي زير سلطه را به توليد كنندگان محصولات كشاورزي تبديل كرد، به اين ترتيب، كشورهاي زير سلطه نه تنها مواد غذايي مورد نياز دنياي صنعتي آن روزگار را تأمين ميكردند، بلكه توليد كنندة مواد اولية كارخانههاي توليدي اروپاي غربي نيز بودهاند.
اگر هدف خودکفايي کشاورزي باشد ، تأمين آن جز از طريق افزايش سطح زير کشت ويا افزايش عملکرد و يا هر دو ، امکان پذير نيست و جهت دست يابي به اين آرمان ،اجراي شبکه هاي زهکشي در صورتي که ساير عوامل توليد در موقعيت بهينه و مطلوبي
باشند ، به اين هدف کمک مي کند ولي در صورتي که زهکشي را بدون توجه به ساير عوامل توليد مورد توجه قرار داده و چنان پنداريم که کمبودها و نواقص و معايب ساير عوامل نيز با گذاردن چند تمبوشه درخاک بر کنار مي شود ،اشتباه بزرگي را مرتکب شده ايم .
بنابراين طرح زهکشي هنگامي موفق خواهد شد که بخشي از يک طرح توسعه کشاورزي ويا توسعه اقتصادي باشد .
فرمت فایل ورد پی دی اف