پیشینه و مبانی نظری سرمایه اجتماعی ونظریان دانشمندان در باره آن (docx) 19 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 19 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
-1- ثروتی به نام سرمایه اجتماعی
بر اساس منابع بانک جهانی ثروت یک جامعه به سه دسته ثروت طبیعی، ثروت تولیدی و ثروت غیرملموس تقسیمبندی شده است. منظور از ثروت طبیعی، منابع خدادادی است که در اختیار ملتها قرار دارد، سرمایه تولیدی همان سرمایه فیزیکی مرسوم است و ثروت غیرملموس نیز به عنوان تمامی اجزاي ثروت که در بالا از آنها نام برده نشده، در نظر گرفته میشود و شامل مهارت و دانش نیروی کار و سرمایه اجتماعی به معنی اعتماد بین مردم و توانایی همکاری آنها در جهت یک هدف میشود. آنچه اخیرا مورد تاکید قرار گرفته است، نقش و اهمیت سرمایه غیرملموس در اقتصاد کشورها است؛ به گونهای که در سال 2000 میلادی به طور متوسط 78 درصد از کل ثروت جهان را ثروت غیرملموس شکل داده است که این میزان در کشورهای کم درآمد 56 درصد بوده و در کشورهای پردرآمد به 80 درصد میرسد. این آمار و ارقام حکایت از سهم بالای ثروت غیرملموس در ثروت کل ملتها و کشورهای پردرآمد دارد و واقعیت مشاهده شده در کشورهای کمدرآمد اهمیت منابع طبیعی را نشان میدهد و آنچه که باید به آن دست یافت، حرکت به سمت افزایش سهم
سرمایه غیرملموس یا به عبارتی سرمایه اجتماعی است.
امروزه سرمایه اجتماعی به عنوان مکمل دیگر داراییها عمل میکند و تا حدود زیادی از هزینه اجرایی برنامههای توسعهای میکاهد؛ بنابراین ضروری به نظر میرسد که میزان سرمایه اجتماعی در کشور و عوامل موثر و مرتبط با آن مورد بررسی قرار گیرد.
سرمایه اجتماعی شکل و نمونه ی ملموسی از یک هنجار غیر رسمی است که باعث ترویج همکاری بین دو یا چند فرد می شود ،فوکویاما با توجه به ابعاد عینی و ذهنی سرمایه اجتماعی و نقش آن در فرایند توسعه و تامین نظم و امنیت اجتماعی به طور صریح و مشخص ،در تدوین مبانی نظری و روش شناسی آن سهم قابل توجهی داشته اند. از ديد فوكوياما سرمايه اجتماعي وجود مجموعه معيني از هنجارها يا ارزشهاي غير رسمي است كه اعضاي گروهي كه همكاري و تعاون ميانشان مجاز است، در آن سهيم هستند. مشاركت در ارزشها و هنجارها به خودي خود باعث توليد سرمايه اجتماعي نميگردد، چرا كه اين ارزشها و هنجارها ممكن است به هنجارها و ارزشهاي منتهي باشد. .(فوکویاما،1384: 169-170 )
فوكوياما در ارتباط با سرمايه اجتماعي دو نكته را تأكيد ميكند:
1) سرمايه اجتماعي متعلق به گروههاست نه افراد، به عبارت ديگر هنجارهايي كه شالوده سرمايه اجتماعي را تشكيل ميدهند در صورتي معني دارند كه بيش از يك فرد در آن سهيم باشند.
2) همكاري و همياري براي تمام فعاليتهاي اجتماعي (خواه بد و خواه خوب) ضروري است. پس ارزشها و هنجارهاي غير رسمي ميتواند مثبت و منفي باشد. (علاقهبند، 1384)
از نظر فوكوياما سرمايه اجتماعي دو بعد اصلي دارد: 1) ارزشهاي غير رسمي 2) هنجارهاي غير رسمي
2-3- نظریات مختلف پیرامون سرمایه اجتماعی
2-3-1- رابرت پاتنام
رابرت پاتنام يكي از مهمترين نظريهپردازان سرمايه اجتماعي است. به باور او درحالي كه سرمايه مادي به دارائيهاي مادي و سرمايه انساني به ويژگيها و استعدادهاي افراد اشاره دارد، سرمايه اجتماعي ناظر بر ارتباطات و شبكههاي اجتماعي، هنجارها و اعتماد متقابل ناشي از آنهاست. از نظر پاتنام سرمايه اجتماعي بر قابليت جامعه براي ايجاد انواع انجمنهاي داوطلبانه دلالت دارد كه افراد را به همكاري با يكديگر و در نتيجه حفظ تكثرگرايي دموكراتيك تشويق ميكند (توسلی،1384).
پاتنام مقوله سرمايه اجتماعي را مرتبط با جمع و جامعه ميداند و اين مفهوم را اينگونه تعريف ميكند: شبكهها ، هنجارها و اعتماد، شركت كنندگان را به همكاري جديتر و كارآمدتر براي دستيابي به هدفهاي مشترك قادر ميسازد، بنابراين پوتنام سرمايه اجتماعي را به عنوان همبستگي اجتماع محلي حاصل شده داراي ويژگيهاي ذيل ميداند:
1- وجود مجموعهاي متراكم از سازمانها و شبكههاي اجتماع محلي.
2- سطوح بالاي تعهد مدني يا مشاركت در شبكههاي اجتماعي محلي.
3-هويت محلي قوي و مثبت و نيز احساس تجانس و برابري با اعضاي اجتماع محلي.
4-هنجارهاي تعميم يافته محلي مربوط به اعتماد و كمك متقابل بين اعضاي اجتماع محلي و اينكه آيا آنها يكديگر را به لحاظ شخصي ميشناسند يا خير (ازكيا، 1383: 278).
5- شبكههاي مشاركت مدني تجسم همكاريهاي موفقيتآميز گذشته هستند كه ميتوانند همچون الگويي فرهنگي براي همكاريهاي آتي عمل كند.(همان)
پاتنام سرمایه اجتماعی را به عنوان یک کالای عمومی(سرمایه اجتماعی بالا نتایج سودمندی همانند کاهش جرم یا افزایش مشارکت سیاسی رابرای جامعه تسهیل می کند)تعریف می کند.
پاتنام (1380)سرمایه اجتماعی را آن دسته از عناصر و ویژگیهای نظام اجتماعی (مانند اعتماد اجتماعی ،هنجارهای معامله متقابل و شبکه های اجتماعی )می داند که هماهنگی و همکاری را ازبین افراد یک جامعه برای دستیابی به سود متقابل تسهیل می کنند.وی سرمایه اجتماعی را به دو شکل اجتماعی درون گروهی و بین گروهی تقسیم می کند.رابرت پاتنام با ایجاد تمایز بین انواع سرمایه ها و تقسیم سرمایه اجتماعی به درون گروهی و بین گروهی درتدوین مبانی نظری آن سهم قابل توجهی داشته اند.
پاتنام برای مطالعه خود کارکرد سازمانهای منطقه ای رابه عنوان متغیر وابسته و رشد اقتصادی و سرمایه اجتماعی رابه عنوان متغیرهای مستقل تحقیق خود در نظر می گیرد.برای سنجش رشد اقتصادی از شاخصهای اقتصادی مرسوم مانندبی سوادی ،میزان اشتغال در بخش صنعت و غیره بهره جست وبرای سنجش سرمایه اجتماعی نیز ازسه شاخص آگاهی،مشارکت و نهادهای مدنی استفاده نمود.پاتنام با انجام مطالعاتی میدانی،مصاحبه با مردم،اعضای شوراهاومراجعه به تاریخ مدنی داده های مورد نظر خود را گردآوری و به تحلیل آنها پرداخت بخشی ازعواملی که پاتنام برآن تاکید دارد،موضوع سرمایه اجتماعی است و آنرا راه حلی برای درمان مسائل کنش جمعی می داند.ازنظر وی سرمایه اجتماعی "شبکه ها،هنجارها و اعتمادی است که مشارکت کنندگان را قادر می سازدتا به طورموثرتری باهمدیگر کنش داشته باشند واهداف مشترکشان را پیگیری نمایند."(پاتنام،1380، 56) پاتنام مطالعات زیادی را بررسی نموده است که پیوند مثبتی رابین سرمایه اجتماعی و دموکراتیک بودن دولت،موفقیت تحصیلی ،جرم،رفاه کودکان،شادکامی وسلامت جسمانی وروانی گزارش نموده اند.وی نتایج مطالعات متعددی راذکر می کندکه نشان ازوجود پیوند بین پیوند اجتماعی با سلامتی و بهزیستی شخصی دارند. رابرت پاتنام سرمايه اجتماعي را مجموعه اعتماد، هنجارها، و شبكههاي پيوند كه همكاري را براي سود متقابل سهيل ميكند ميداند كه نتيجه آن انواع متفاوتي از كنشهاي جمعي است. (Winter, 2000-3) او سه شاخص براي سرمايه اجتماعي در نظر ميگيرد: آگاهي، مشاركت و نهادهاي مدني.
2-3-2- جيمز كلمن
جيمز كلمن اولين محققي بود كه به بررسي تجربي مفهوم سرمايه اجتماعي و عملياتي كردن آن پرداخت. او در تحليل و تبيين سرمايه اجتماعي به جاي توجه به ماهيت و محتواي آن به كاركرد سرمايه اجتماعي توجه دارد. از نظر او سرمايه اجتماعي بخشي از ساختار اجتماعي است كه به كنشگر اجازه ميدهد با استفاده از آن به منابع خود دست يابد. اين بعد از ساختار اجتماعي شامل تكاليف و انتظارات، شبكهاي اطلاعرساني، هنجارها و ضمانتهاي اجرايي است كه انواع خاصي از رفتار را تشويق ميكنند يا مانع ميشوند، لذا براي سرمايه اجتماعي سه شكل را متصور ميشود:
1 تكاليف وانتظاراتي كه بستگي به ميزان قابل اعتماد بودن محيط اجتماعي دارند.
2) ظرفيت اطلاعات براي انتقال و حركت در ساختار اجتماعي تا بتوان پايهاي براي كنش فراهم آورد.
3) وجود هنجارهايي كه توأم با ضمانت اجرايي مؤثر باشند
4) اقتدار
5) هويت (كلمن 1377، 160)
كلمن مطرح ميكند كه سرمايه اجتماعي بر كاركرد آن بنا شده است. سرمايه اجتماعي ذات واحدي نيست بلكه مجموعهاي از ذاتهاي گوناگون است كه دو عنصر مشترك دارند: اولاً همه آنها مشتمل بر جنبهاي از ساختارهاي اجتماعي هستند. ثانياً برخي كنشهاي خاص كنشگران اعم از اشخاص حقوقي يا حقيقي را در داخل محدوده ساختار تسهيل ميكند.
2-3-3- پير بورديو
پير بورديو از اولين جامعهشناسان و محققاني است كه به تحليل سيستماتيك ويژگيهاي سرمايه اجتماعي پرداخت. براساس تعريف بورديو، سرمايه اجتماعي، حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلي است كه نتيجه مالكيت شبكه بادوامي از روابط نهادي شده بين افراد و به عبارت سادهتر، عضويت در يك گروه است. البته سرمايه اجتماعي مستلزم شرايطي به مراتب بيش از وجود صرف شبكه پيوندهاست. در واقع پيوندهاي شبكهاي ميبايد از نوع خاصي، يعني مثبت و مبتني بر اعتماد باشند. از نظر بورديو، سرمايه اجتماعي به عنوان شبكهاي از روابط وديعهاي طبيعي يا اجتماعي نيست، بلكه در طول زمان براي كسب آن بايد تلاش كرد. به تعبير او سرمايه اجتماعي محصول نوعي سرمايهگذاري فردي يا جمعي، آگاهانه يا ناآگاهانه است كه به دنبال تثبيت يا باز توليد آنگونه روابط اجتماعي است كه مستقيماً در كوتاه مدت يا بلند مدت قابل استفاده هستند. (شارعپور، 1384: 11).
بورديو به منظور تحليل سرمايه اجتماعي در ابتدا انواع مختلف ديگر سرمايه را كه عبارتند از سرمايه اقتصادي، سرمايه فرهنگي و سرمايه نمادين تشريح نموده و سپس مطرح ميكند كه سرمايه اجتماعي عبارت است از شبكهاي از روابط فردي و جمعي كه هر فرد يا جمعي در اختيار دارد. اين تعريف باعث ميشود تا اولا" فضاهاي مفهومي سرمايه اجتماعي محدودتر شده و ثانياً آن را از ساير انواع سرمايهها به ويژه سرمايههاي فرهنگي و نمادين جدا نمايد.(بوردیو،1380) از نظر بورديو سرمايه اجتماعي جمع منابع بالقوه و بالفعلي است كه نتيجه مالكيت شبكه بادوامي از روابط نهادي شده بين افراد و به عبارت سادهتر، عضويت در گروه براي دستيابي به منابع آن گروه است. در واقع پيوندهاي شبكهاي ميبايست از نوع خاصي باشند، يعني مثبت و مبتني بر اعتماد. از ديدگاه بورديو سرمايه اجتماعي دو شاخص اساسي دارد: 1) اعتماد 2) پيوند. از نظر بورديو سرمايه اجتماعي در نهايت ميتواند سرمايه اقتصادي به همراه داشته باشد. (چلبي، 1375)
بوردیوعلاقمند به مساله دوام طبقه اجتماعی و دیگر انواع تعدی در مساله بی عدالتی بود. او برجسته ترین چیزی که از اقتصاد سیاسی بیرون می کشد همان چیزی است که او سرمایه فرهنگی می نامد. به نظر او سرمایه فرهنگی در درون یک فضای اجتماعی پخش شده است و سپس به وسیله میراث، انتقال یافته و بالاخره به صورت فرهنگ سرمایه گذاری می شود. (روح الامینی، 1374: 116 (114- سرمایه اجتماعی برای بوردیو موقعیت ها و روابط در گروه ها و شبکه های اجتماعی است که دسترسی به فرصت ها، اطلاعات، منابع مادی و موقعیت اجتماعی را برای افراد افزایش می دهد. به نظر بوردیو تطابقی میان جایگاه اجتماعی و سلیقه ها و رفتارها وجود دارد مثلاً اینکه فضای طبقه اجتماعی برتر، چه نوع ورزش ها، نوشیدنی ها، گرایش های سیاسی و غیره ترجیح می دهند. (رضائیان، 1384: 20)
از نظر بوردیو، تراکم و دوام ارتباطات هر دو اهمیت فراوان دارند. سرمایه اجتماعی نمایانگر ادغام منابع بالفعل و بالقوه ای است که برای مالکیت شبکه ای بادوام به کار رفته اند. همچنین وی معتقد است که ارزش ارتباطات یک فرد(یا حجم سرمایه اجتماعی یک عامل) به تعداد ارتباطات فعال شده و حجم سرمایه (فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) هر ارتباط بستگی دارد. بوردیو برای نمایش تعامل بین ارتباطات و سرمایه مالی یا فرهنگی، اعضای حرفه ها را مثال می زند، مانند وکلا یا پزشکان که با بهره برداری از سرمایه اجتماعی- ارتباطات، مقبولیت و احترام- اعتماد و اطمینان مشتریان را در یک جامعه سطح بالا به دست می آورند یا حتی از آن در زمینه شغلی و سیاسی بهره برداری می کنند. برعکس بوردیو معتقد است آنانی که فقط به کیفیت تحصیلات خود متکی هستند، بیشتر از همه در قبال کسادی مدرکی (اعتباری) زخم پذیرند، چون نه فقط دچار نبود ارتباطات هستند، بلکه ضعف فقر سرمایه فرهنگی آنان سبب کاهش آگاهی در مورد نوسانات بازاری در مورد مدارک آنان است. (فیلد،1384:27- 26(
2-3-4- فرانسيس فوكوياما
فرانسيس فوكوياما سرشناسترين نظريهپرداز در تلفيق سرمايه اجتماعي و اعتماد اجتماعي است كه مفهوم سرمايه اجتماعي را در چهارچوبي اقتصادي مطرح ميكند. لذا او با بهرهگيري از مفهوم سرمايه اجتماعي يك نظريه اعتماد اجتماعي تدوين ميكند و مطرح ميكند كه قدرت و كارآيي سرمايه اجتماعي در جامعه به ميزان پايبندي اعضاي آن ‹ جامعه به هنجارها و ارزشهاي مشترك و توانايي آنها براي چشمپوشي از منافع شخصي در راستاي خير و سعادت همگاني بستگي دارد. از نظر فوكوياما سرمايه اجتماعي تأثيري به سزایی بر كارآيي عملكرد اقتصادي مدرن دارد و شرط لازم براي ثبات ليبرال دموكراسي است. سرمايه اجتماعي جزء فرهنگي جوامع مدرن را كه از جهات ديگر از عصر روشنگري به بعد براساس نهادهاي رسمي، حاكميت قانون و عقلانيت سازمان يافتند، تشكيل ميدهد. چنين تلقي ميشود كه سرمايه اجتماعي نوعاً از وظايف «نسل دوم» اصلاحات اقتصادي است ولي برخلاف سياستها يا حتي نهادهاي اقتصادي، سرمايه اجتماعي را چندان نميتوان از طريق سياست عمومي ايجاد كرد يا شكل داد و از اين بحث او به تعريف سرمايه اجتماعي ميپردازد كه سرمايه اجتماعي شكل و نمونه ملموسي از يك هنجار غير رسمي است كه باعث ترويج همكاري بين دو يا چند فرد ميشود (تاجبخش، 1384).
سرمایه اجتماعی شکل و نمونه ی ملموسی از یک هنجار غیر رسمی است که باعث ترویج همکاری بین دو یا چند فرد می شود ،فوکویاما با توجه به ابعاد عینی و ذهنی سرمایه اجتماعی و نقش آن در فرایند توسعه و تامین نظم و امنیت اجتماعی به طور صریح و مشخص ،در تدوین مبانی نظری و روش شناسی آن سهم قابل توجهی داشته اند. از ديد فوكوياما سرمايه اجتماعي وجود مجموعه معيني از هنجارها يا ارزشهاي غير رسمي است كه اعضاي گروهي كه همكاري و تعاون ميانشان مجاز است، در آن سهيم هستند. مشاركت در ارزشها و هنجارها به خودي خود باعث توليد سرمايه اجتماعي نميگردد، چرا كه اين ارزشها و هنجارها ممكن است به هنجارها و ارزشهاي منتهي باشد. .(فوکویاما،1384: 169-170 )
فوكوياما در ارتباط با سرمايه اجتماعي دو نكته را تأكيد ميكند:
1) سرمايه اجتماعي متعلق به گروههاست نه افراد، به عبارت ديگر هنجارهايي كه شالوده سرمايه اجتماعي را تشكيل ميدهند در صورتي معني دارند كه بيش از يك فرد در آن سهيم باشند.
2) همكاري و همياري براي تمام فعاليتهاي اجتماعي (خواه بد و خواه خوب) ضروري است. پس ارزشها و هنجارهاي غير رسمي ميتواند مثبت و منفي باشد. (علاقهبند، 1384)
از نظر فوكوياما سرمايه اجتماعي دو بعد اصلي دارد: 1) ارزشهاي غير رسمي 2) هنجارهاي غير رسمي
با توجه به تعاريف و بيان اجزاي سرمايه اجتماعي، چهار جزء در همه آنها مشترك هستند كه ميتوان به عنوان ابعاد كاف سرمايه اجتماعي در نظر گرفت:
1) مشاركت در شبكهها2) روابط متقابل3) هنجارها و ارزشهاي اجتماعي4) اعتماد (همان)
2-3-5- نانلين
لين با طرح نظريه منابع اجتماعي (1982) مطرح نمود كه دستيابي به منابع اجتماعي و استفاده از آنها ميتواند به موقعيتهاي اجتماعي – اقتصادي بهتر منجر شود. لذا او در سالهاي اخير مفهوم سرمايه اجتماعي را به عنوان منابع نهفته در ساختار اجتماعي مطرح كرد كه با كنشهاي هدفمند قابل دسترسي ميباشد. از نظر لين منابع ارزشمند در اكثر جوامع ثروت، قدرت و پايگاه اجتماعي ميباشد و لذا سرمايه اجتماعي افراد را بر حسب ميزان يا تنوع ويژگيهاي ديگراني كه فرد با آنها پيوندهاي مستقيم وغيرمستقيم دارد قابل سنجش ميداند (توسلي، 1384: 10). از نظر لين دو عنصر مفهومي و مهم سرمايه اجتماعي «منابع نهفته» و «موقعيتهاي شبكهاي» ميباشد و نتايج سرمايهگذاريهاي افراد در روابط و شبكههاي اجتماعي در ارتباط با دو نوع كنش ابزاري و كنش اظهاري طبقهبندي ميشود كه براي كنش ابزاري سه نوع بازدهي اقتصادي (ثروت)، سياسي (قدرت) و اجتماعي (شهرت) و در كنش اظهاري سرمايه اجتماعي ابزاري است براي تحكيم منابع و دفاع در برابر از دست دادن احتمالي منابع و به سه نوع بازدهي سلامت جسماني، سلامت رواني و رضايت از زندگي اشاره می کند.
2-3-6- نارایان وپریتچت
نارایان وپریتچت(1997)پنج سازو کار برای بیان چگونگی تاثیر گذاری سرمایه اجتماعی بر بازده هارا توصیف می کنند.آنهاعبارتنداز:
1)ارتقا توانایی جامعه در نظارت بر عملکرد دولت،چه به خاطر اینکه مقامات دولت در شبکه های اجتماعی استقرار بیشتری دارند وچه به خاطر این که نظارت بر ارائه خدمات عمومی،کالایی عمومی محسوب می شود.
2)افزایش امکانات برای کنش مشارکتی جهت حل مشکلات،دارای یک عنصر دارای مشترک بومی
3)تسهیل انتشار نوآوری ،از طریق افزایش پیوندها بین افراد
4)کاهش مشکل کمبود اطلاعات،گسترش سازوکارهای الزام آورواز این طریق افزایش معاملات در بازارهای کالا ،اعتبار،زمین ونیروی کار
5)افزایش بیمه غیر رسمی (یا شبکه های امن غیر رسمی)بین خانوارهاوازاین طریق قادرساختن خانوارها به پی گرفتن فعالیت ها وتکنیک های تولیدی با بازده های بالاتر والبته پر خطرتر.(شجاعی باغینی،1387: 20،21)
2-3-7- آپهوف
آپهوف(1999)بین سرمایه اجتماعی ساختاری و شناختی تمایز قائل می شود.سرمایه اجتماعی ساختاری به اشکال مختلف سازمانهای اجتماعی شامل نقشها،قواعد ،رویه های معمول و فرایند هاو همچنین تعدادی از شبکه هاکه در همکاری مشارکت دارند،می پردازد.سرمایه اجتماعی شناختی شامل هنجارها،ارزشها،نگرشها و باورهاست.سرمایه اجتماعی ساختاری و شناختی مکمل هم هستند:ساختارها به تبدیل هنجارها و باورها به رفتار هدفمند مشارکتی کمک می کنند.
2-3-8- ولکاک و نارایان
از نظر ولکاک و نارایان(2000)ایده اصلی سرمایه اجتماعی این است که خانواده،دوستان و آشنایان یک فرد یک دارایی مهم را تشکیل می دهندکه می توان در یک بحران از آن استمداد کرد،به خاطر خودش از آن استفاده نمودوآنرابرای کسب منافعی به کاربرد.
از نظر جامعه شناسان آنهایی که از شبکه های اجتماعی بیشتری بهره مندندقادر به رویارویی بهتری در برابر چالشهای فرارویشان هستند برعکس افرادیا اجتماعاتی که ارتباطات کمتر دارند از حمایت و ابزار کمتری برای انجام کارها برخوردارند پس می بینیم که "کسی"که مامی شناسیم زمینه ساز کیفیت رفاه ما است.
2-4- ابعادو شاخص های سرمايه اجتماعي
سرمايه اجتماعي داراي سه بعد اساسي است:
1) بعد ساختاري: شامل الگوي پيوندهاي ميان اعضاء گروه و تركيب سازماندهي اين اعضاء است. سلسله مراتب شبكه، تراكم و ميزان همگني گروه يا اعضاي گروه از جمله شاخصهاي عمده بعد ساختاري هستند.
2)بعد هنجاري: به كيفيت تعاملات وارتباط اعضاء در درون يك گروه اشاره دارد. در اين بعد شاخصهايي نظير اعتماد و ارتباط متقابل مطرح است.
3) بعد شناختي: كمتر قابل اندازهگيري بوده و ميتوان آن را ارزشهاي مشترك در ميان اعضاي يك گروه دانست. هنجارها، ارزشها، نگرش، باورها، فرهنگ شهري و ... در اين بعد قرار دارند.
حال با توجه به اين سه بعد به بيان شاخصها وعناصري كه در هر بعد قرار دارند ميپردازيم.
جدول شماره2: شاخص های سرمایه اجتماعی به تفکیک ابعاد ساختاری، شناختی و هنجاری
بعد ساختاريبعد شناختيبعد هنجارینقشها و قواعدهنجارهاکیفیت روابط و تعامل اعضاشبكهها و روابط بين فرديارزشهاارتباط متقابل بین اعضارويههانگرشهااعتماد اجتماعیروابط افقيباورهاپیوند اجتماعیروابط عموديفرهنگ شهري-ايجاد منافع مشتركهمبستگي و انسجام--همكاري-
ابعاد و شاخصها از دیدگاه کندی
دسته بندی دیگری از ابعاد سرمایه اجتماعی توسط گروه «کِنِدی» در دانشگاه هاروارد ، انجام شده که در عین توجّه به متغیرهای تقسیم پیشین ، سرمایه اجتماعی را به گونه ها و ابعاد متنّوع تری تقسیم نموده است :
1 . اعتماد :
الف : اعتماد اجتماعی : شامل اعتماد به افرادی مانند : همسایه ، همکار ، فروشنده یک فروشگاه ، یک هم کیش ، پلیس و خلاصه همه کسانی است که در زندگی روزمره با آنها در ارتباط هستیم .
ب : اعتماد میان نژادهای مختلف : ممکن است سرمایه اجتماعی ، میان نژادهای مختلف (سیاه ، سفید ، زرد) بررسی شود و میزان اعتماد نژادها به همدیگر سنجیده شود .
2 . مشارکت سیاسی :
الف : مشارکت سیاسی عادی : این نوع مشارکت را می توان از روی تعداد رأی دهنده ، میزان مطالعه و حجم خرید روزنامه ها ، اطلاعات شهروندان از مسائل سیاسی روز و ... مورد اندازه گیری قرار داد .
ب : مشارکت سیاسی نقادانه : ممکن است مشارکت سیاسی عادی یک جامعه در حد پایینی باشد ، ولی همین جامعه از لحاظ مشارکت سیاسی نقادانه ، سطح بالایی داشته باشد و افراد در فعالیت هایی مثل : راهپیمایی ها ، اعتصابات ، تحریم ها ، تجمع ها ، انقلاب سیاسی و ... حضور فعال داشته باشند .
3 . مشارکت و رهبری مدنی :
الف : رهبری مدنی : نقش رهبری افراد در گروه ها ، باشگاه ها ، انجمن ها و امور شهر یا مدرسه و دانشگاه و نظایر اینها ـ که اشکال مختلف مشارکت مدنی هستند ـ ، گونه ای از سرمایه اجتماعی است .
ب : مشارکت مدنی : یعنی افراد جامعه تا چه اندازه در انواع گروه های مذهبی ، باشگاه های ورزشی ، سازمان های جوانان ، انجمن های مربوط به والدین ، گروه های و مؤسسات خیریه ، تعاونی ها و اتحادیه های کارگری ، فرهنگسراها و ... فعالیت می کنند .
4 . پیوندهای اجتماعی غیر رسمی :
این بعد ، بر خلاف بعد قبلی ، به سنجش جنبه های غیر رسمی سرمایه اجتماعی می پردازد ، مانند : تعداد دوستان یک فرد ، میزان معاشرت فرد با دوستان خود در محیط اداری و خارج از آن ، مشارکت در بازی های گروهی ، دیدار از فامیل و ... .
5 . بخشش و روحیه داوطلبی :
عضویت افتخاری شهروندان در سازمان های غیردولتی خدمات انسان دوستانه و همکاری افراد جامعه با نهادهای خیریه و داوطلبانه ، چه به صورت مالی و فکری و صرف وقت ، از این قبیل سرمایه های اجتماعی است .
6 . مشارکت مذهبی :
مذهب نقش خیلی مهمی در سرمایه اجتماعی ایفا می کند . افراد بر حسب دین و مذهبی که دارند ، ممکن است منشاء مشارکت باشند . مانند : فعالیّت در امور مساجد و تکایا ، کلیساها و یا اماکن مذهبی و زیارتی .
7 . عدالت در مشارکت مدنی :
در برخی جوامع تمایل به سوی افراد متمکن ، تحصیلات عالیه و نژاد خاصی است و بالعکس در برخی جوامع دیگر ، افراد فقیر در اولویت قرار دارند . از آن جا که این عوامل در سلامت جامعه مهم هستند ، اندازه گیری میزان تساوی افراد مختلف در مشارکت های اجتماعی ، حائز اهمیت است .
8 . تنوع معاشرت ها و دوستی ها :
هر چه فرد با : افراد ، طبقات و گروه های بیشتر و متعلق به نژادها و مذاهب مختلف در ارتباط باشد و با آنها رابطه دوستی برقرار کرده باشد ، به همان اندازه موجب افزایش سرمایه اجتماعی شده است .
سطوح (طبقهبندي) و شاخصهاي سرمايههاي اجتماعي
سرمايه اجتماعي را در سه سطح خرد، مياني و كلان طبقهبندي ميكنيم.
در سطح خرد سرمايه اجتماعي در قالب روابط فردي و شبكههاي ارتباطي بين افراد و هنجارها و ارزشهاي حاكم بر آنها مورد بررسي قرار ميگيرد. بر اين اساس سرمايه اجتماعي موضوعاتي چون شدت و كيفيت روابط و تعاملات بين افراد و گروهها، احساس تعهد واعتماد دو جانبه به هنجارها و ارزشهاي مشترك را شامل شده و به عنوان يك حس تعلق و پيوستگي اجتماعي است. (ازكيا و غفاري، 1384)
در سطح مياني سرمايه اجتماعي هم جنبههايي از ساخت اجتماعي را داراست و هم كنشهاي خاص كنشگران را درون سيستم يا ساختار اجتماعي تسهيل ميكند. اين مفهوم ارتباطات افقي و عمودي را شامل ميشود و سازمانها و روابط بينابيني آنها اعم از باشگاهها، انجمنها، شركتها، احزاب و NGO ها در زمره آن قرار ميگيرد. در واقع سرمايه اجتماعي در روابط اجتماعي و هنجارهاي اجتماعي بين گروههايي كه كار مشاركتي ميكنند وجود دارد. (مسقطيان و موسوي، 1383)
در سطح كلان سرمايه اجتماعي شامل روابط قراردادي و ساختاري نهادهاي كلان مانند دولت، حكومت سياسي و نظامهاي حقوقي و قضايي ميگردد. دراين سطح روابط و ساختارهاي رسمي مانند قوانين و مقررات حاكميت سياسي، ميزان مشاركت سياسي، شكلگيري نهادهاي سياسي و اجزاي سرمايه اجتماعي را تشكيل ميدهد. به عبارت ديگر در سطح كلان با سرمايه اجتماعي ساختاري سر و كار داشته كه اعتماد نهادي و اعتماد به حكومت ونيز اعتماد به نظامهاي تخصصي مؤلفههاي اصلي آن را تشكيل ميدهند. (ازكيا و غفاري، 1384)
حال با توجه به اين سه سطح،شاخصهاي سرمايه اجتماعي را در هر كدام آن بيان ميكنيم:
جدول شماره3: شاخص های سرمایه اجتماعی به تفکیک سطوح خرد، میانه و کلان
سطح خردسطح میانیسطح کلانبیگانگی اجتماعیتعاملات اظهاریمشارکت اجتماعیروابط همسایگیرضایت اجتماعیانسجام و خمبستگی اجتماعیروابط محلیتعهد اجتماعیوفاق اجتماعیمشورت و کمک گرفتن از دیگرانهویت جمعیاعتماد اجتماعیعلاقه به جامعهاحساسات و عواطف مشترکعدالت اجتماعیخودیاریآرامش اجتماعیبرخورد با مخالفانکمک کردن به دیگراناستبداد گریپنداشت از دولتحضور در فعالیتهای اجتماعی مانند فعالیت در مدرسه،مسجددسترسی به اطلاعاتدین و ایمانفداکاری برای دیگرانعضویت در NGOها و نهادهای مدنیآگاهی اجتماعیتعداد دوستانعضویت در گروههای محلیروابط بین نهادیمیزان صداقت فردعضویت در نهادهای اجتماعینظم اجتماعیایمان و تعلقات مذهبیاحساس تعلقپیشرفت و توسعه اجتماعیآرامش روحی،روانی و جسمیاتحاد گروهی و محلیهویت اجتماعیاحساس مسئولیتتعاون و همیاری اجتماعیباورهای اجتماعیاحساس همدردیمشغولیت اجتماعیهنجارهای اجتماعی انتظارات متقابلارزشهای اجتماعی آداب و رسوم اجتماعی نهادهای مدنی یا NGOها
سازگاري اجتماعي
بسياري از مفاهيم بكار رفته در متون روانشناسي تا وقتي كه بسراغ تعريف آنها نرفتهايم بسيار ساده و پيش پا افتاده بنظر ميرسند، اما همين كه قصد تعريف آنها بصورت دقيق وعلمي را داريم با مشكل مواجه خواهيم شد. يكي از اين مفاهيم، سازگاري است. از سازگاري تعاريف متعدد و گاه متناقضي ارائه شده است كه در بررسي بيشتر اين تعاريف متوجه ميشويم كه اين اختلاف نظرها به ديدگاههاي فلسفي نظريهپردازان درباره انسان، ماهيت آن و شيوههاي تغيير و انطباق او با محيط برميگردد.
به يك مفهوم ميتوان سازگاري را رابطهاي دانست كه ارگانيسم نسبت به وضع موجود با محيط خود برقرار ميكند. اين اصطلاح معمولاً در رابطه با سازگاري اجتماعي و روانشناختي بكار برده ميشود و در چنين مواردي مفهوم مثبتي دارد مثل انسانِ سازگار كه مفهوم ضمني آن به فردي اشاره دارد كه درگير فرآيندي مستمر نسبت به محيط و در عين حال تغيير دادن آن به گونهاي سالم و موثر است. البته اين اصطلاح با مفهوم منفي نيز بكار برده مي شود كه آن زماني است كه با اصطلاحِ همنوايي انطباق پيدا كرده و به معني كوتاه آمدن و تسليم شدن در مقابله سليقههاي ديگران مورد استفاده قرار ميگيرد. در تعريف ديگري از سازگاري، آن را حالت تعادل كامل بين ارگانيسم و محيط تعريف ميكنند كه در اين حالت تمام نيازها برآورده شده و اعمال ارگانيسمي به راحتي صورت ميپذيرد. در زمينه آماري هر عملي را كه به منظور اصلاح، سنجش يا ارزيابي مجدد براي انطباق يافتن با شرايط ناجور يا غيرمعمول صورت ميگيرد را سازگار گويند (پورافكاري، 1376).
مفهوم انطباق1 با مفهوم سازگاري رابطه نزديكي دارد و منظور از انطباق، هماهنگي و تناسب با محيط است كه تغييرات مفيد را دربر مي گيرد. انطباق از طريق ايجاد تغيير در محيط خارجي2 يا از طريق ايجاد تغيير در خود3 حاصل مي گردد. حاصلِ انطباق موفقيت آميز، سازگاري4 و نتيجه ناموفق آن را ناسازگاري5 مينامند (پورافكاري، 1376).
رفتار سازشي هر نوع رفتاري است كه بتواند توانايي و مهارت ارگانيسم را براي وفق دادن فرد با يك موقعيت محيطيِ خاص افزايش دهد (بهرامي، معنوي، 1370). در حقيقت سازگاري اجتماعي يكي از معيارهاي سلامت روان است. ولمن6 (2000) بر اين اعتقاد است كه سلامت رواني، چهار ملاك مهم دارد كه عبارتند از:
ادراك واقع بينانه از خود و ديگران.
تعادل عاطفي.
سازگاري اجتماعي.
پيشرفت هماهنگ با توانايي ها و فرصت ها.
او سازگاري اجتماعي را در حقيقت توانايي با ديگران بودن تعريف ميكند. از آنجايي كه هيچ انساني نميتواند به تنهايي زندگي كند و نياز به برقراري روابط اجتماعي دارد، بنابراين ناتواني در همكاري با ديگران، شاخصهاي از مشكل رواني بحساب ميآيد.
همانطور كه گفته شد بسياري از متخصصين بر اين نظرند كه سازگاري اجتماعي يكي از معيارهاي سلامت روان است و گاهي اوقات آن را حتي شاخصترين معيار نيز به حساب ميآورند، مخصوصاً آنها كه به حوزه روابط اجتماعي و نقش عوامل نشات گرفته از اجتماع در شكلگيري شخصيت تاكيد دارند (براي مثال نگاه كنيد به مدي1، 1989، 1996).
تعريف سازگاري اجتماعي با سلامت روان رابطة نزديكي دارد و در زمينه سلامت روان نيز ديدگاههاي متفاوت و گاه متعارضي در حوزه روان شناسي عرضه شده است. سازمان بهداشت جهاني (1990) بهنجاري را حالتي از سلامت كامل جسمي، رواني و رفاه اجتماعي تعريف ميكند و نه فقط عدم نشانه هاي اختلال رواني.
كاپلان2 و سادوك3 (2003) در زمينه سلامت روان و هنجاري چهار ديدگاه عمده را برجسته ساختهاند:
الف) بهنجاري به عنوان سلامت
اين يك تعريف طبي ـ روانپزشكي از سلامت رواني است. اكثر پزشكان بهنجاري را معادل سلامت روان ميدانند و آن را يك پديده فراگير عمومي تلقي ميكنند. در اين رويكرد، زماني رفتار بهنجار تلقي ميشود كه آسيب رواني آشكاري وجود نداشته باشد.
ب) بهنجاري به عنوان كمال مطلوب
در اين ديدگاه بهنجاري به عنوان عامل نهايي عملكردهاي مختلف دستگاه روانشناختي انسان تلقي ميشود. زيگموند فرويد از طرفداران اين ديدگاه است و اعتقاد داشت كه الگوي بهنجار همان افسانه ايدهآل است.
ج) بهنجاري به عنوان متوسط
ديدگاه سوم بيشتر طرفدار رويكردهاي آماري است و رفتاري را سازگار تلقي مي كند كه با اصول آماري حاكم بر منحني زمان همخواني داشته باشد.
د) بهنجاري به عنوان يك فرآيند
ديدگاه چهارم بر اين نكته تاكيد دارد كه رفتار بهنجار نتيجه نهايي سيستم هاي متعامل است. بهنجاري در اين ديدگاه بيشتر يك فرآيند است تا يك تعريف مقطعي. ديدگاه رواني ـ اجتماعي اريكسون در اين طيف قرار مي گيرد.
از سازگاري تعاريف متعدد و گاه متناقضي ارائه شده است. به يك مفهوم، ميتوان سازگاري را رابطهاي دانست كه ارگانيسم نسبت به وضع موجود با محيط خود برقرار ميكند. اين اصطلاح معمولاً در رابطه با سازگاري اجتماعي و روانشناختي، فرآيندي مستمر نسبت به محيط و در عين حال تغيير دادن آن به گونهاي سالم و موثر است. در تعريف ديگري از سازگاري آن را حالت تعادل بين ارگانيسم و محيط تعريف ميكنند كه در آن تمام نيازها برآورده شده و تمام اعمال ارگانيسمي به راحتي صورت ميپذيرد. (پورافكاري، 1376). رفتار سازشي هر نوع رفتاري است كه بتواند توانايي و مهارت ارگانيسم را براي وفق دادن فرد با يك موقعيت محيطي به خصوص افزايش دهد (بهرامي و معنوي، 1370). سازگاري عبارتست از پيشرفت در ادراك خودمان و ديگران. رفتارها، افكار و احساساتي كه براي رشد خوب لازم است موجب ميشود روشهاي سازگاري مورد نياز براي تغييرات محيطي بروز كند (آلن، 1990).
سازگاري اجتماعي مكانيسمهايي است كه توسط آنها فرد توانايي تعلق به يك گروه را پيدا ميكند. بنابر نظر ريمون بودون براي سازگاري اجتماعي لازم است كه :
1- افكار و برخورد گروه در تضاد با افكار و برخوردهاي فرد كه مشخص كننده تعلق او به يك گروه ديگر است نباشد.
2- افكار و برخوردهاي گروه در تضاد با برخوردهاي عمقي فرد نباشد به طوري كه سيستم ارزشي مرتبط با شخصيت او را دچار مشكل كند (سرخابي، 1371).
آلپورت (1960؛ به نقل از فراهاني، 1378)) سازگاري اجتماعي را داشتن ارتباطات گرم و صميمانه تعريف ميكند. وايزمن (1975) سازگاري اجتماعي را انعكاسي از تعامل فرد با ديگران، رضايت از نقشهاي خود و نحوه عملكرد در نقشها ميداند كه به احتمال زياد تحت تاثير شخصيت قبلي، فرهنگ و انتظارات خانواده قرار دارند. ويليامز (1375) در تعريف رفتار سازشي ميگويد: اصطلاح رفتار سازشي اصطلاحي آمريكايي است كه به توانايي فرد در برآورده ساختن نيازهاي يك زندگي مستقل در جامعهاي خاص به شيوهاي مقبول از نظر اجتماعي اطلاق ميشود. بدين ترتيب رفتار سازشي، گستره وسيعي از مهارتها و تواناييها را براي رفع اينگونه نيازها دربر ميگيرد. از مهارتهاي اساسي مانند نشستن گرفته تا مهارتهاي پيشرفتهتري چون خرج كردن پول.
سازگاري اجتماعي به وضعيتي گفته ميشود كه افراد يا گروهها، رفتار خود را بتدريج و يا از روي عمد يا غيرعمد تعديل ميكنند تا با فرهنگ موجود سازگار شوند. مانند رعايت عادتها، عرف و تقليد. به عبارتي سازگاري واكنشهايي است كه شخص براي رعايت محيط اجتماعي از خود نشان ميدهد و آنها را به علت هماهنگيشان با معيارهاي اجتماعي و پذيرفتهشدنشان از طرف آن، اساس رفتار خود قرار ميدهد (آكسفورد، 1980 به نقل از درزي، 1373).
واليپور (1373) سازگاري اجتماعي را فرآيندي ميداند كه در آن فرد با فراگيري اصولي و آداب پذيرفته شده در گروه يا اجتماع و همسو نمودن نيازها و خواستههاي خود با گروهي كه در آن زندگي ميكند توانايي جذب شدن در آن گروه را پيدا ميكند.
سازش تعادل بين ارگانيزم و محيط است به عبارت ديگر ساختن مجموعهاي از روابط است كه انسان خود را بين آنها قرار ميدهد (منصور، 1356). سازش اجتماعي يعني سازي با مجموعه پيچيده روابط بين فردي، توانايي زيستن و هماهنگ نمودن خود براساس الزامات اجتماعي و خواستههاي فرهنگي (ربر، 1368).
خودپنداره كودكان دبستاني از خود فاعلي به خود مفعولي اصلاح شده تغيير پيدا ميكند و در واقع آنها مشاهدات خود را از رفتارها و حالتهاي دروني در آمادگي يا گرايشهاي كلي سازمان ميدهند. به علاوه آنها خود را با ديگران مقايسه ميكنند (هارتر، 1996). توصيف خود در دوران دبستان به تدريج انتزاعيتر ميشود و از صورت جسماني به صورت روانشناختي درميآيد. كودكان در مورد خود ميانديشند. به توانايي كنترل افكار واقف ميشوند و درمييابند كه افكار مخصوص به خود دارند (ماسون و همكاران، 1380).
پیشینه تحقیق
ـ تحقيقي كه رستگاران (1372) پيرامون تاثير چگونگي روابط والدين بر سازگاري اجتماعي دانش آموزان پايه سوم راهنمايي دخترانه شهر همدان انجام داد به اين نتيجه رسيد كه بين عوامل خانوادگي و سازگاري اجتماعي فرزندان در مدرسه رابطه معني داري وجود دارد.
چگونگي روابط والدين بر سازگاري اجتماعي فرزندان موثر است. دانش آموزان كه در مدرسه از سازگاري اجتماعي مطلوبي برخوردارند، داراي والديني با روابط متبين بر تفاهم است. در حاليك ه دانش آموزان ناسازگار، داراي والديني هستند كه از روابط صحيح و بر اساس تفاهم بهره مند نيستند.
ـ شوئيترز (1992) طي پژوهشي درباره ارتباط مفهوم خود سازگاري اجتماعي نوجوانان به اين نتيجه دست يافت كه آن دسته از نوجواناني كه داراي اختلال در سازگاري بودند نسبت به نوجواناني كه در سازگاري اجتماعي بالايي داشتند، نمرات مفهومي خود پايين تري بدست آورد به نقل از ترقي جاه (1375)
يافته هاي مطالعه وي نشان داد كه رابطه مثبت و معناداري بين مثبت انگاري خود با ميزان مقبوليت اجتماعي و نيز سازگاري دانش آموزان در مدرسه وجود دارد.
كرمي و هيبت الهي (1377) به بررسي تاثير رابطه بين آموزش پيش دبستاني بر سازگاري اجتماعي دانش آموزان پايه اول ابتدايي نواحي 1 و 2 شهرستان سنندج پرداختند. نمونه پژوهشي شامل 402 نفر بود و نتايج حاصله نشان داد كه آموزشهاي پيش دبستاني با ميزان سازگاري اجتماعي دانش آموزان مورد مطالعه ارتباط مثبت داشته است و همچنين بين كودكاني كه آموزش پيش دبستاني را ديده اند با گروه گواه (آموزش پيش دبستاني نديده اند) در سازگاري اجتماعي تفاوت معني داري مشاهده شد. مدت زمان آموزش نيز بر سازگاري اجتماعي تاثيرگذار بود. بين دانشآموزاني كه دوره كامل پيش دبستاني را گذراندهاند در مقايسه با دانشآموزاني كه اين دوره را ناقص (2 تا 4 ماه) گذراندهاند، از نظر سازگاري اجتماعي تفاوت معنيداري وجود داشت، بدين معني كه كساني كه زمان بيشتري در مراكز پيش دبستاني گذرانده بودند از سازگاري اجتماعي بيشتري بهره مند بودند.
اسحاق نيا (1371) در بررسي تاثير آموزش پيشدبستاني بر پيشرفت تحصيلي و سازگاري اجتماعي كودكان دبستان شهرستان تربت حيدريه به اين نتيجه دست يافت كه دانشآموزان كلاسهاي اول تا چهارم دبستان به آموزش پيش دبستاني را گذرانده بودند، در مقايسه با دانش آموزاني كه چنين تجربه اي نداشتند، در بسياري از مولفه ها تفاوت معناداري داشتند، براي مثال دانش آموزاني كه دوره پيشدبستاني را گذرانده بودند نسبت به
گروه ديگر همكاري جمعي، اعتماد به نفس، تحمل رواني، علاقه بيشتر به درس، روابط عاطفي بهتر با ديگران و مشكلات رفتاري كمتري داشتند.
اكبرزاده (1371) پژوهشي را تحت عنوان «بررسي سازگاري اجتماعي، آموزشي و عاطفي در كودكان كلاس اول شهر تهران» انجام داد. در اين پژوهش از 499 كودك كلاس اول كه از ميان آنها 194 نفر به كودكستان رفته بودند و 305 نفر به كودكستان نرفته بوده استفاده گرديد. نتايج پژوهش فوق نشان داد كه پيشرفت تحصيلي كودكاني كه قبلاً به كودكستان رفته اند بهتر از آنهايي است كه از اين فرصت استفاده نكرده اند. همچنين آموزش پيش دبستاني اثر مثبتي بر سازگاري اجتماعي كودكاني كه آموزش نديده اند داشته است.
اسحاق نيا (1371) در بررسي تاثير آموزش پيشدبستاني بر پيشرفت تحصيلي و سازگاري اجتماعي كودكان دبستان شهرستان تربت حيدريه به اين نتيجه دست يافت كه دانشآموزان كلاسهاي اول تا چهارم دبستان به آموزش پيش دبستاني را گذرانده بودند، در مقايسه با دانش آموزاني كه چنين تجربه اي نداشتند، در بسياري از مولفه ها تفاوت معناداري داشتند، براي مثال دانش آموزاني كه دوره پيشدبستاني را گذرانده بودند نسبت به گروه ديگر همكاري جمعي، اعتماد به نفس، تحمل رواني، علاقه بيشتر به درس، روابط عاطفي بهتر با ديگران و مشكلات رفتاري كمتري داشتند.
ـ سايكوتيك (1996) در پژوهش با مقايسه سلامت روان و شيوه فرزندپروري در بين افراد معتاد و غيرمعتاد، مجله علوم رفتاري به نتايج زير دست يافته اند.
كونتوپولو (2003) در پژوهشي دريافت كه به نظر مي رسد متخصصين اهميت مشكلات سازگاري كودكان را ناديده مي گيرد. اين مشكلات به خانواده و محيط اجتماعي نسبت داده شده است، در حالي كه معلمان احساس مي كنند كه كمتر در اين فرايند درگيرند. به نظر مي رسد يافتهها نياز فزاينده به آمادگي پذيرش سازماندهي شده در دورة پيش دبستاني و نياز به آموزش مناسب براي متخصصين سالهاي اوليه را آشكار مي كند به گونه اي آنها واقعاً بتوانند به تحول كودك از محيط خانه تا سالهاي اول مدرسه كمك نمايند.
مطالعات طولي نشان مي دهد كه سازگاري ضعيف در دورة پيش دبستاني، با مشكلات روان شناختي دوران كودكي مياني و نوجواني مرتبط است. اين مشكلات تداوم دارند، هنگامي كه با ناكارآمدي نظام خانواده همراه ميشوند. برعكس، اگر مشكلات درنتيجة نارس بودن (تحول نايافتگي) ايجاد شوند، پيش آگهي مثبت تر است كه با ايجاد روش درست آنها مي توانند از عهدة آن برآيند (كمپبل1، 1983؛ لابر2، 1982).
منابع
1 . «نگرشی بر سرمایه اجتماعی و ابعاد آن» ، اندیشه صادق ، ش 11 ـ 12
2 . «سرمایه اجتماعی» ، محسن رضایی ، بینش سبز ، شماره 15 .
3 . «سرمایه اجتماعی ، اصل محوری توسعه» ، سید مهدی الوانی ـ علیرضا شیروانی ، ماه نامه تدبیر ، شماره 147 ، ص 27 .
4 . «سرمایه اجتماعی ، مفاهیم و نظریه ها» ، سید مهدی الوانی ـ میر علی سید نقوی ، فصل نامه مطالعات مدیریت ، شماره 33 و 34 .
5 . «درآمدی بر سرمایه اجتماعی» ، مهدی علاقبند ، نشریه الکترونیکی فصل نو .
6 . «رویکردی به ارزیابی سرمایه اجتماعی در اقتصاد ایران» ، محمود توسلی ـ علی نیاز ، مجله برنامه و بودجه ، شماره 3 .
7 . «سرمایه اجتماعی» ، مریم یارمحمّد توسکی ، پایگاه اینترنتی مؤسسه سرمایه اجتماعی WWW.pscin.com) .
- بهرامي، غلامرضا، معنوي، عزالدين (1370) فرهنگ لغات و اصطلاحات چهار زبانة روانپزشكي. تهران: دانشگاه تهران
- پورافكاري، نصرت اله (1376) فرهنگ جامع روان شناسي ـ روانپزشكي. جلد اول. تهران: فرهنگ معاصر
- اسحاقي نيا، حميد (1373) بررسي تاثير آموزش و پرورش پيش دبستاني بر پيشرفت ذهني، تحصيلي و سازگاري عاطفي، اجتماعي كودكان دبستاني، شهرستان تربيت حيدريه. پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبايي تهران.
- Wolman, B. B (1996) The encyclopedia of psychiatry, psychology and psychoanalysis. New York: A henry holt refrence book.