صفحه محصول - پیشینه و مبانی نظری سلامت روان و تعریف آن

پیشینه و مبانی نظری سلامت روان و تعریف آن (docx) 27 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 27 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

سلامت روان و تعریف آن پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روانی لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژهی « بهداشت روانی» و «سلامت روانی» و « بهزیستی روانی» گرچه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار می روند(هرشن سن و پاور 1988،ترجمه منشی طوسی،1374). کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند: « سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب»( میلانی فر،1376). بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدوده ی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان به وسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، کنترل عوامل موثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیشآمدهای زندگی(میلانی فر،1376). سلامت روانی را می توان براساس تعریف کلی و وسیع تر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گسترده ای تغییر یافته است. عمر طولانی تر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماریهای مهلک با کشف آنتی بیوتیکها و پیشرفتهای علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی می دهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تاثیر می گیرد و بر آنها تاثیر می گذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره می کند که فرد با خود وسبک زندگی اش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع، تصور بر این است که فرد باید بر زندگی اش کنترل داشته باشد و فقط در چنین حالتی است که می توان آن قسمت هایی را که در باره ی خود یا زندگی اش مساله ساز است تغییر دهد(هرشن سن و پاور،1988، ترجمه منشی طوسی،1374 ). یهودا ( 1959، به نقل از منشی طوسی،1374 ) مواردی را برای تعریف سلامت روانی ارائه کرد: الف) نگرش مثبت به خود ب) میزان رشد، تحول و خودشکوفایی ج) عملکرد روانی یکپارچه د) خود مختاری یا استقلال شخصی ه) درک صحیح از واقعیت و) تسلط بر محیط دیگران نیز موارد دیگری را ارائه دادند ولی از نظر اسمیت ( 1961، به نقل از منشی طوسی، 1374 ) همهی این موارد، مفاهیم اصلی یکسان را در برداشتند. بنابراین وی پیشنهاد کرد به جای شمردن اینگونه موارد بهتر است ابعاد بهداشت روانی بر اساس اصول زیر انتخاب شود: الف) نشان دادن ارزش های مثبت بشری ب) داشتن قابلیت اندازه گیری و تشخیص ج) داشتن ارتباط با نظریه های شخصیت د) مرتبط بودن با بافت های اجتماعی که برای آن تعریف و مشخص شده اند. به این ترتیب، متخصصان بعدی کارشان را روی مفاهیمی کلی از قبیل بهنجار بودن یا بهزیستی متمرکز کردند. امروزه مفهوم مقابله به منزله ملاک سلامت روانی به نوشته های رشته های تخصصی گوناگون بهداشت روانی راه یافته است(هرشن سن و پاور،1988، ترجمه منشی طوسی، 1374). بعضی از محققان معتقدند سلامت روانی حالتی از بهزیستی و وجود این احساس در فرد است که می تواند با جامعه کنار بیاید. سلامت روانی به معنای احساس رضایت، روان سالمتر و تطابق اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه است(کاپلان و سادوک، 1999، ترجمه پور افکاری ،1376). سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی، و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، می داند. طبق تعریفی که این سازمان ارائه می دهد، وظیفه اصلی بهداشت روانی، تامین سلامت روان است تا به مدد آن بتواند قوا و استعدادهای روانی را پرورش دهد. در واقع، بهداشت روانی مبتنی بر سه پایه است: الف)حفظ و تامین سلامت روان ب)ریشه کن ساختن عوامل بیماری زا و پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی ج)ایجاد زمینهی مساعد برای رشد و شکوفایی شخصیت واستعدادها تا حداکثر ظرفیت نهفته درآنها(سامی کرمانی،1354 ). به طور کلی شخص دارای سلامت روان می تواند با مشکلات دوران رشد روبرو شود و قادر است در عین کسب فردیت با محیط نیز انطباق یابد. به نظر می رسد تعریف رضایت بخش از سلامت روانی برای فرد مستلزم داشتن احساس مثبت و سازگاری موفقیت آمیز و رفتار شایسته مطلوب است. بنابراین هرگونه ملاکی که به عنوان اساس سلامتی در نظر گرفته می شود باید شامل رفتار بیرونی و احساسات درونی باشد(بنی جمال واحدی،1370). 2-3- تعریف بهداشت روان در فرهنگ‌های مختلف: بهداشت روان سازش با فشارهای مکرر زندگی می باشد و سازگاری عبارت است از ایجاد تعادل و هماهنگی رفتار فرد با محیط به گونهای که ضمن حفظ تعادل روانی یا در ارتباط با تغییرات و دگرگونی های محیط خودش نیز به تطابقی موثر و سازنده دست یابد لذا هر فرد به طور موفقیت آمیز باید خود را با محیط سازگار نماید و عموماً ناگزیر است که با زندگی نسبتاً سازش موثر داشته باشد ولی باید توجه داشت که هرکس دارای ظرفیت مشخص جهت تحمل فشارهای زندگی روزانه است. وجود فشارهای عاطفی گوناگون خطر از هم پاشیدگی روان را افزایش خواهد داد و به سلامت روان لطمه وارد خواهد نمود و فرد قادر نیست رفتار موزون و هماهنگی با جامعه داشته باشد و سلامت روان خود را حفظ نماید. سلامت روان عبارت است از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقیعتهای اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها، ارضا کننده نیازهای خویشتن به طور متعادل و شکوفایی استعداد فطری خویش می باشد. فردی از سلامت روان برخودار است که قادر باشد تا عقده های درونی خود را حل و فصل کند و با تغییرات و مقتضیات محیط طبیعی و اجتماعی خویش سازگار باشد و تلاش کند تا تندرستی و نشاط برای خود و دیگران فراهم سازد زیرا سلامت روان حالتی مساعد برای رشد و نمو از جهت بدنی، عاطفی و شعوری، بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران است(آقاجانی وهمکاران1381). سازمان بهداشت جهانی 1سلامتی را اینگونه تعریف کرده است که آن را حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری میداند و همچنین این سازمان، ضمن توجه دادن مسئولین کشورها در راستا تامین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی افراد جامعه همواره بر این نکته تاکید دارد که هیچ یک ازاین سه بعد بر دیگری برتری ندارد(سازمان بهداشت جهانی، 1990). مفهوم بهداشت روانی در فرانسه شعبه ای از بهداشت عمومی تلقی شده وهدف آن حفظ سلامت روح و پیشگیری از ایجاد عوامل ناراحت کننده نظیر خستگی روانی و هیجانات شدید، اعتیاد و بالاخره از ابتلا به حالات ساده روانی( نوروزها) و یا حالات عمیق روانی( سایکوزها) می دانند. مفهوم بهداشت روانی بر اساس تعریف انجمن روانپزشکی آمریکا کاربرد و معیار و ضوابطی است که از شیوع بیماریهای روانی کاسته وسلامت روان افراد اجتماع را تامین نماید. این ضوابط شامل اقدامات و تدابیری در طب پیشگیری، تشخیص، درمان بیماری های روانی و تسریع در برگشت آنها به اجتماع است. سازمان بهداشت جهاني، سلامت روان را چنين تعريف كرده است بهداشت روانی در درون مفهوم كلي بهداشت جاي مي گيرد وبهداشت يعني، توانايي كامل براي ايفاي نقشهاي اجتماعي، رواني، جسمي و بهداشتي ،سلامتي تنها در نبود بيماري يا عقب ماندگي نيست تعريف گينز برگ در مورد بهداشت رواني عبارت است از تسلط و مهارت در ارتباط با محيط ، بخصوص در سه فضاي زندگي، عشق ،كار وتفريح. استعداد يافتن و ادامه كار، داشتن خانواده، ايجاد محيط خانوادگي خرسند، فرار از مسائلي كه با قانون درگيري دارد، لذت برد ن از زندگي و استفاده صحيح از فرصتها ،ملاك تعادل و سلامت روان است (ميلاني فر 1374). تعريف سلامت روان را براساس ادبيات موضوع وابسته به هفت ملاك ميداند كه عبارتند از : 1- فقدان بيماري 2- رفتاراجتماعي مناسب 3- رهايي از نگراني وگناه 4- كفايت فردي وخود مهارگري 5- خويشتن پذيري و خود شكوفايي 6- تفرد و سازماندهي شخصيت و 7- گشادهنگري و انعطاف پذيري. به نظر تودور ، با توجه به ادبيات موجود نمي توان با قاطعيت از ملاكهاي پذيرفته شده جهاني براي سلامت روان سخن گفت: بنابراين، سلامت روان از ديدگاههاي گوناگوني تعريف مي شود و هر تعريفی از سلامت روان، فرضيه هاي فرهنگي ذاتي خود را داراست (لطافتی بریس،1388). همه متخصصان متفق القولند که سلامت روان در تحول شخصیت واحد نقشی بنیادین است. تصور تحول موزون انسان بدون وجود سلامت روان غیر ممکن است. بی شک عوامل متعددی بر سلامت روان تاثیر می گذارد که فهرست کردن همه آنها دشوار است چرا که وجود تفاوتهای فردی ممکن است به تنوع در عوامل موثر بر سلامت روان بینجامد با این حال، یافته های حاصل از پژوهش ها در زمینه‌های زیست شناسی و عوامل اجتماعی دانش، ما را درباره عواملی که ممکن است سلامت روان تحت تاثیر قرار دهند وسعت بخشیده‌اند (اینترنت، مقاله روانشناسی موفقیت به سوی سلامت روان). 2-4- اصول بهداشت روانی: چنانکه قبلا ذکر شد، هدف اصلی بهداشت روانی پیشگیری است واین منظور به وسیله ایجاد محیط فردی واجتماعی مناسب حاصل می گردد. بنابراین برای هر فرد لازم است که با اصول بهداشت روانی آشنایی داشته باشد. الف) احترام به شخصیت خود و دیگران: یکی از شرایط اصولی بهداشت روانی احترام به شخص خود است و اینکه فرد خود را دوست بدارد و به عکس، یکی از علایم بارز غیر عادی بودن، تنفر از خویش است. اصول بهداشت روانی مبتنی بر تقویت افراد است، نه تخریب شخصیت آنها، بر اساس این اصول باید نسبت به دیگران اغماض و بردباری داشت و به عوض تنبیه، تشویق را پیش بینی کرد و خلاصه اینکه، برای شخصیت افراد احترام قائل شد. ب) شناخت محدودیت های خود و دیگران: یکی از اصول مهم بهداشت روانی، روبرو شدن مستقیم با واقعیت زندگی است. برای رسیدن به این مقصود، نه تنها لازم است که عوامل خارجی را شناخته و بپذیریم، بلکه ضروری است تا شخصیت خود را آن طور که واقعا هست قبول نمائیم. کشمکش و خصومت با واقعیت اغلب سبب بروز اختلال روانی می گردد. شخص سالم در عین حالی که از خصوصیات مثبت و بر جسته ی خود استفاده می کند، به محدودیت ها و نواقص خود نیز آشنایی دارد. البته باید خاطر نشان کرد که اگر چه خودشناسی کاری دشوار است، ولی شناختن دیگران دشوارتر است، زیرا افراد بشر از خیلی جهات با یکدیگر متفاوتند. ج)پی بردن به علل رفتار: در هر عملی باید اصل علت و معلول حکمفرما باشد زیرا که از نظر علم،هیچ پدیدهای خود به خود به وجود نمی آید. از نظر علمای روان شناسی، رفتار خوب و بد وجود ندارد، بلکه هر رفتاری عللی دارد و اگر رفتاری برای فرد و جامعه مضر باشد، باید مانند برطرف کردن مرضی جسمی، سعی بر درمان آن نمود، بنابراین اولین قدم برای از بین بردن اختلال رفتار، یافتن دلیل آن است. د) درک اینکه رفتار، تابع تمامیت فرد است: رفتار بشر تمامیت وجود اوست. بدین معنی که هر انسانی بر اثر ارتباط خصوصیات روانی و جسمی خود دست به انجام عمل می زند. هیچ رفتاری جداگانه و در خلاء انجام نمی گیرد و هیچ عملی مستقل از سایر اعمال و خصوصیات موجود بروز نمی کند. مثلا ناراحتی های جسمانی، اختلالات روانی را باعث می شود و بالعکس، نارسائی های روانی سبب بروز علایم جسمانی خواهد شد. ه) شناسایی احتیاجات اولیه ای که سبب ایجاد رفتار و اعمال انسان می گردد: بهداشت روانی مستلزم دانستن و ارزش دادن به احتیاجات اولیه ی افراد بشر است. بعضی از این احتیاجات جسمانی است، مانند نیاز به آب و غذا و گروهی از آنها روانی می باشد مانند احتیاج به پیشرفت. بشر دائما تحت تاثیر این نیازهاست و به نسبت محرومیت و یا ارضاء آنها رفتار می کند، بنابراین زندگی او هیچ وقت در حالت سکون مطلق نیست، بلکه دائما در کشمکش و تلاش برای به دست آوردن غذا،آب، مسکن و عشق به پیشرفت موقعیت اجتماعی و امنیت جسمی و روانی است. شخصی که این اصول را بداند و بپذیرد، واقع بینانه با مشکلات زندگی مقابله کرده و دارای سلامت روانی خواهد بود( شاملو،1376). 2-5- خصوصیات افراد دارای سلامت روانی: بنابر تحقیقات انجمن ملی بهداشت روانی، افراد دارای سلامت روانی دارای خصوصیات زیر هستند: آنان احساس راحتی می کنند، خود را آنگونه که هستند می پذیرند، از استعدادهای خود بهره مند می شوند، نگرانی، ترس واضطراب و حسادت کمی دارند و دارای اعتماد به نفس می باشند. سیستم ارزشی آنان از تجارب شخصی خودشان سرچشمه می گیرد. احساس خوبی نسبت به دیگران دارند، به علایق افراد دیگر توجه می کنند و نسبت به آنها احساس مسئولیت نشان می دهند. سعی نمی کنند بر دیگران تسلط یابند. آنها با مشکلات روبرو می شوند و نسبت به اعمال خود احساس مسئولیت می کنند. محیط خود را تا آنجا که ممکن است شکل می دهند و تا آنجا که ضرورت دارد با آن سازگار می شوند(بنی جمال واحدی،1370). تحقیقات متعددی در خصوص سلامت روانی انجام گرفته است که برخی از این تحقیقات رابط بین سلامت روانی و خانواده و همچنین ازدواج مجدد را مورد بررسی قرار داده‌اند، پس لازم است تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته است مورد بررسی قرار گیرند. در مطالعه ای که تحت عنوان مقایسه ی بهداشت روانی بین دانشجویان مجرد و متاهل خوابگاهی انجام گرفت به شرح زیر می باشد. نمونه تحقیق مذکور120 نفر(60 نفر مجرد و60 نفر متاهل ) می باشد که به صورت تصادفی انتخاب شده اند و نتایج نشان داد که بین دانشجویان مجرد و متاهل نمره کل سلامت روانی(یعنی از نظر اضطراب، افسردگی، اختلال در کارکرد اجتماعی و علایم جسمانی) تفاوت معنی داری وجود ندارد. محقق علت معنی ندار بودن دو گروه از لحاظ سلامت روان را به علت وجود عوامل مزاحم مانند نمونه های انتخاب شده هر دو گروه خوابگاه دانشجویی زندگی می کنند و چون هر دو گروه از خانواده همسرشان دور هستند وهمچنین مشکلات مربوط به خوابگاه ها و مشکلات خاص خود دانشجویان می داند(اختیاری امیری،1383). در تحقیقی که تحت عنوان بررسی رابطه ی عملکرد خانواده و سلامت عمومی فرزندان انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین عملکرد خانواده به طور کلی و سلامت عمومی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد. از میان متغییرهای عملکرد خانواده، بین میزان همبستگی خانواده و سلامت عمومی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری به دست می آمد. بین میزان ابراز و بیان خود و سلامت عمومی دانش آموزان نیز رابطه ی مثبت و معنی داری مشاهده شد. نتایج بدست آمده چه در ابعاد نظری وچه در بعد تحقیقاتی نشانگر این است که نحوه ی تعاملات درون خانواده با میزان سلامت عمومی فرزندان آنها در ارتباط است(حنانی،1383). در تحقیق دیگری که تحت عنوان ارتباط بین سازگاری خانواده با سلامت روانی و سطح ارضاء نیازهای روانشناختی فرزندان نوجوان انجام گرفت، نتایج نشان داد که عملکرد خانواده در ابعاد شش گانه حل مشکل، ارتباط نقش همراهی عاطفی و کنترل عاطفی و نیز عملکرد با مشکلات روانی(شکایت جسمانی، ناسازگاری اجتماعی، اضطراب و افسردگی) همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.به صورتی که هر چه عملکرد خانواده ضعیف تر باشد مشکلات روانی نیز بیشتر خواهد شد. همچنین عملکرد با میزان احساس نیازهای روانی، آزادی عمل، شایستگی و ارتباط، همبستگی منفی معناداری داشت. به صورتی که هر چه عملکرد خانواده ضعیف تر باشد، عدم ارضای نیازهای روانی، ارتباط، شایستگی و آزادی عمل نیز بیشتر خواهد بود. یافته دیگر نشان داد که عملکرد کل، آمیزش عاطفی و همراهی عاطفی خانواده ها با مقیاس ،تفاوت معنی داری نداشت، اما حل مشکل ارتباط کنترل رفتار و نقش ها با جامعه، تفاوت معنی داری داشت و ضیعف تر بود. نتایج تحقیق بیانگر اهمیت تاثیر پذیری فرزندان از ناساگاری والدین و محیط ناآرام خانواده بود ونتایج نشان داد که چنانچه خانواده به وظایف خود عمل نکند،سلامت روانی روزمره فرزندان، ارتباط کلامی و غیر کلامی اعضاء الگو های رفتاری مناسب و نهایتاً تعیین قواعدی برای کنترل رفتار، دارای عملکرد ضعیف هستند.(رحیمی نژاد و پاک نژاد، 1383). در پژوهشی که در شهر اهواز تحت عنوان مقایسه ی سلامت روان زنان در خانواده های تک همسره با زنان در خانواده های چند همسری انجام گرفت. نتایج نشان داد که احتمالاً فشار روانی ناشی از چند همسر داشتن یک مرد، بتدریج تعادل روانی زنان چنین خانواده هایی را بر هم زده و آنها را مستعد ابتلاء به بیماریهای روانی می کند. آشتفگی ناشی از بر هم خوردن شکل طبیعی خانواده منجر به عقاید ضد سازشی و کاهش رضایت از زندگی، عصبانیت، عدم کنترل رفتار و ... خواهد شد(زارعی و همکاران، 1383). همچنانکه در جریان طبیعی رشد جوانان در صدد تثبیت هویت بزرگسالانه ای برای خود هستند سطوح مختلف افسردگی و استرس مرتبط بامشکلات درمیان نسل جوان در حال گسترش است علاوه بر این اسمیت و راتر (1995) گزارش کرده اند که از سال 1945، اختلالات روانی، اجتماعی که در برگیرنده ی افسردگی، اختلالات تغذیه، و رفتارهای خودکشی است در بزرگسالان به طور اساسی شیوع بیشری یافته است. همچنین بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، طی ده سال گذشته، تعداد جوانانی که بیمار تشخیص داده شده و به بیمارستان های روانی ارجاع داده شده اند افزایش قابل ملاحظه ای یافته است. پژوهشی که روی جوانان 18 ساله در اسکاتلند انجام شده است نشان میدهد که 3/1پسران و5/2 دختران دارای اختلالات روانشناختی هستند(بهرامیاحسان، 1381). نتایج مطالعه ات تطبیقی که در سه کشور اروپایی انجام شده است حکایت از آن دارد که حدود 27 درصد افراد از افسردگی رنج می برند. همچنین کاچر (1994) گزارش کرده است که بین10 تا 15 درصد جوانان دارای مشکلات جدی هیجانی، رفتاری هستند(بهرامی احسان،1381). 2-6- عوامل موثر در تامین سلامت روان: روان انسان هم تابع عوامل عضوی، روانی و اجتماعی و ارتباط عوامل مذکور با یکدیگر می باشد.به عبارت دیگر محیط طبیعی و محیط انسانی تنظیم کننده سلامت روان است و مقصود از محیط طبیعی عوامل هادی مثل بهداشت، آنان برای حفظ و سلامت روان خود می باید از جهات مختلف روانی دقیقاً تحت کنترل و مراقبت خود و دیگران قرار گیرد. 2-7- نقش خانواده در تامین سلامت روان: پایه های ریشه روانی و رفتار اجتماعی کودکان و احساس ایمنی و ارضای عاطفی در سالهای نخستین کودکی پایه ریزی می گردد. اولین محیط اجتماعی برای انسان خانواده است که درآن شخصیت هر فرد پایه گذاری می‌شود و خانواده دو امر مهم را برعهده دارد یکی ساخت فرد به عنوان یک انسان و دیگری انتقال میراث انسانها به نسل بعدی است. درخانواده افراد تشریک مساعی می کنند. تحت تاثیر یکدیگر قرار می گیرند و موجبات نمو و پیشرفت شخصیت کلیه افراد در خانواده فراهم می شود. خانواده می بایست کانون گرم و محبت‌آمیز به وجود آورد و زندگی خود را بر مبنای محبت و پذیرش، احترام متقابل و زندگی مسالمت آمیز بنا کند. زیرا خانه اولین مرکز آموزش اخلاقی، تربیتی ،اقتصادی، مذهبی،هنری و بهداشتی انسان است، عدم توجه والدین به سالم سازی محیط روانی و عاطفی کودکان و نوجوانان و فقدان روابط مناسب دربیشتر موارد آنان را باکمبود های عاطفی و مشکلات روانی گوناگون روبرو می سازد واحتمال اینکه این کودک در آینده به اختلالات رفتاری و روانی خانواده، انگیزه اصلی آشفتگی‌های روانی و نشر خوبیهای مثل عصیان‌های جوانی فحشا و اعتیاد دانسته شده است. 2-8- نظریات مرتبط با سلامت روانی: جامعه شناسان و روان شناسان بصیرت ها و رهنمودهای عمده ای را برای مطالعه سلامت روانی ارائه داده اند و سلامت روانی را یک مورد مهم می دانند. بر نظریات برخی از آنها به طور اختصار اشاره می کنیم: - نظریه‌ی زیگموند فروید: به عقیده فروید ویژگی های خاصی برای سلامت روانشناختی ضرورت دارد. نخستین ویژگی، هشیاری (خودآگاهی) است. بعضا هر آنچه که ممکن است در ناهشیاری (ناخودآگاهی) موجب مشکل شود بایستی خودآگاه شود. وا پس زنی های ناخودآگاه و غیر ضروری بایستی دگرگون شوند و انرژی صرف شده برا ی نگهداری آنها در ناخودآگاه بایستی به«من» باز گردانیده شود. تجارب کودکی ناخودآگاه بایستی گشوده شوند و از این طریق به فرد کمک شود تا شیوه ارضای کودکانه را رها نماید. درنهایت، خود آگاهی حقیقی ممکن نیست مگراینکه کنترل غیرواقعی و غیرضروری یازاید « من برتر» درهم شکسته شود. زیرا گنجایش ناخودآگاه من برتر بازتابی از این تحریم ها، ممنوعیت و ایده ال های والدین فرد است و این مسایل درانسان نوعی احترام غیرمنطقی و انعطاف پذیر جایگزین وجدان سخت گیر و اخلاقی می شود. این بدین معنی نیست که اگر کنترلهای ناخود آگاه من برتر تضعیف شوند و خواسته های واپس رانده خودآگاه شوند می توانیم زندگی لذت آوری را شروع کنیم. خودآگاهی لذت طلبی نیست، خودآگاهی عنصر اصلی سلامت روانشناختی است و در شخص بالغ نتیجه واپس زنی تمایلات غریزی جایگزین محکومیت آنها می شود. به نظر فروید خود آگاهی برای سلامت روانشناختی کفایت کننده نیست. در نتیجه فرد بیگانگی منطقی از علاقمندی ها واشتقیاقات عمومی را معیار نهایی سلامت روانشناختی می داند(کورسینی، 1973). - نظریه ی آدلر: بنا بر نظریه آدلر فرد برخودار از سلامت روانشناختی، توان و شهامت یا جرات عمل کردن را برای نیل به اهدافش دارد. چنین فردی جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد. فرد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست. فرد دارای سلامت روان مطمئن و خوشبین است و ضمن پذیرفتن اشکالات خود در حد توان اقدام به رفع آنها می کنند(کورسینی، 1973). فرد دارای سلامت روان به نظر آدلر روابط خانوادگی صمیمی و مطلوبی دارد و جایگاه خودش را درخانواده و گروههای اجتماعی به درستی می شناسد. فرد سالم در زندگی هدفمند و غایت مدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب این اهداف است. عالی‌ترین هدف شخصیت سالم به عقیده آدلر تحقق «خویشتن»است. فرد سالم مرتباً به بررسی ماهیت اهداف و ادراکات خویش می پردازد واشتباهاتش را برطرف می کند. چنین فردی خالق عواطف خودش است نه قربانی آنها. آفرینش گری و ابتکار فیزیکی از دیگر ویژگیهای سلامت روانشناختی است. فرد سالم از اشتباهات اساسی پرهیز می کند واشتباهات اساسی شامل تعمیم افراطی، اهداف نادرست و غیرممکن، درک نادرست و توقع بی مورد از زندگی، تقلیل یا انکار ارزشمندی خود، ارزشها و باورهای غلط می باشد. فرد سالم دارای علاقه اجتماعی و میل به مشارکت اجتماعی است. چنین فردی سعی در کاستن عقده حقارت خود دارد وبه دنبال غلبه و چیرگی بیشتر بر بی جراتی است و در نهایت چنین فردی موفق می شود که انگیزه ها نامطلوب خود را دگرگون سازد(کورسینی، 1973). -دیدگاه یونگ از دیدگاه یونگ (1968، به نقل از هورنای، 1945 )، فرایند «تفرد» یکی از عوامل مؤثر بر سلامت روانی است. تفرد در سادهترین شکل آن عبارتست از تمیز تدریجی «من» یا خودآگاهی از ناخودآگاهی، به طوری که فرد به تدریج بیشتر و بیشتر از افکار و انگیزه های منشعب شده از خودآگاه جمعی، هشیار و آگاه می شود. البته تشخیص تمیز ناخودآگاهی تنها نیمی از داستان تفرد است. همزمان با این تمیز، بایستی نسبت های خودآگاه و ناخودآگاه روان، دوباره یکپارچه شوند. این یکپارچه سازی مجدد، ضروری است، زیرا منبع ناراحتی و بیماری بشر، میل به نادیده گرفتن ناخودآگاه است. یونگ افزایش بیش از حد خودآگاهی را به همان اندازۀ اندک بودن آن، آسیب گونه می داند. بنابه نظریه یونگ، بالاترین و نهایی ترین هدف انسان، رسیدن به «خود» و «تحقیق خویش» است و تنها از طریق مشارکت بی قید و شرط در هنر، مذهب و یا نهادی از این نوع، می توان به تحـقق خویشتن دست یافت. - نظریه‌ی سالیون: ویژگی های سلامت روانشناختی از دیدگاه وی عبارتند از: 1-شخصیت برخورد از سلامت روانشناختی «انعطافپذیری» است و با توجه به موقعیتهای بین فردی نوین ، در روابطاش با دیگران به طور متناسب تغییرپذیر است.2- فرد سالم قادر به تمایزگذاری بین افزایش و کاهش «تنش» است و رفتار او درجهت کاهش تنش معطوف میشود.3- به گفته سالیون شخصیت سالم بایستی بنا به گفته چارلز اسپیرمن درحال «آموزش و فراگیری روابط و ارتباطات »باشد. 4-زندگی شخص برخوردارازسلامت روان، دارای جهت یافتگی است. بدین معنی که امیالش را به نحوی یکپارچه می سازد که منجر به رضایتمندی شود یا اضطراب او را نسبتاً کم کند یا ازبین ببرد. ما برای این شخصیت سالم کسی است که دستگاه روانی او حداقل تنش را داشته باشد و چنین فردی معمولاً روابط اجتماعی انعطاف‌پذیر، واقعی و اعتماد‌آمیز دارد (سالیوان، 1953). - نظریه ی کارل راجرز: به عقیده راجرز آفرینندگی مهمترین میل ذاتی انسان سالم است، همچنین شیوهای خاصی که موجب تکامل و سلامت فرد می شود و به میزان قسمتی بستگی دارد که کودک در شیرخوارگی دریافت کرده است. ارضای توجه مثبت غیر مشروط و دریافت غیر مشروط محبت و تایید دیگران برای رشد و تکامل سلامت روانی افراد با اهمیت است.شخصیت های سالم فاقد نقاب و ماسک هستند و با خودشان رو راست هستند. چنین افرادی آمادگی تجربه را دارند. به عقیده راجرز اساسی ترین خصوصیت سالم زندگی هستی داراست یعنی آماده است که در هر تجربه ساختاری را در یابد و بر اساس مقتضیات تجربه لحظه بعدی به سادگی دگرگون شود. انسان سالم به ارگانیزم خودش اعتماد می کند. هر چه سلامت روان انسان بیشتر باشد آزادی عمل و انتخاب بیشتری را احساس و تجربه می کند، انسان سالم محدودیت فکری و عمل خویشتن را آزادانه انتخاب می کند. انسان سالم آفرینش‌گری دارد زیرا انسان خلاق با محدودیت های اجتماعی و فرهنگی هماهنگی وسازش منفعلانه ندارد، تدافعی نیست و به تمجید وستایش دیگران نیز دلخوش نمی کند. - نظریه ی آلبرت الیس: الیس در پیدایش بیماری عاطفی یا سلامت روانشناختی هر سه عامل فیزیولوژیکی، جسمانی و روانشناختی را مورد توجه قرار می دهد. الیس از لحاظ گرایشهای انسانی تا حدودی زیاد با مازلو شباهت دارد. به نظر او سلامت روانی انسان از تمایلات ذاتی و نامطلوب هر انسانی برای نیاز مفرط به برتری از دیگران و همه فن حریف شدن، توسل به عقاید احمقانه و بدبینانه، پرداختن به تفکرات آرزو مندانه و توقع خوش رفتاری و خوبی مداوم ازدیگران، محکومیت خویشتن و تمایلات عمیق به زود رنجی و آشفتگی ناشی می شود. اگر انسان به این تمایلات طبیعی و در عین حال ناسالم خودش نرسد، دیگران و دنیای خارج را مورد سرزنش و نکوهش قرار می‌دهد. الیس معتقد است که افکار منطقی وعقلی به عواقب و پیامدهای منطقی منتهی می شود و در نتیجه به سلامت روانی فرد ختم می شود. به طور خلاصه ویژگیهای سلامت روانشناختی ازدیدگاه الیس عبارتند از: 1-عشق ورزیدن به دیگران و جویای محبت آنان شدن، اما فرد سالم در جستن محبت دیگران افراط نمی کند. 2-انجام دادن کار به خاطر نفس کار نه به خاطر دیگران لذت بردن از فعالیت خود نه از نتایج آن، فرد سالم با این عمل به سوی کمال حرکت می کند. 3-طبیعی بودن، ناکام شدن ودر صورت عدم توانایی مقابله با ناکامی انسان سالم آن را می پذیرد. انسان سالم درهنگام ناکامی موقعیت را تخریب نمی کند بلکه سعی دارد آن را به صورت عینی ادراک نماید. 4-نسبت ندادن شکستها به عوامل بیرونی، چون موارد بیرونی به خودی خود موجب اختلال و ناسلامتی نمی شوند مگر این که فرد تلقین به نفس نماید. 5-عدم ترس شدید از خطرهای بالقوه، انسان سالم سعی می نمایند تا حد امکان احتمال خطررا کاهش دهد ولی از آن بیش از حد بینماک و هراسناک نمی شود. 6-تلاش برای کسب استقلال و مسئولیت و عدم روگردانی ازکمکهای دیگران در صورت لزوم. 7-انجام وظیفه محوله از خصوصیات انسان سالم است. فرد سالم زندگی را همراه با مسئولیت و حل مشکلات آن لذت می داند. 8-فرد سالم بیش از آن که به گذشته فکر کند به حال و وضعیت موجود یعنی«اینجا واکنون» توجه دارد. 9-کمک کردن به دیگران و نگران در مورد مشکلات دیگران، در صورت عدم توفیق کمک به دیگران وضعیت آنها و مشکل آنان را می پذیرد. 10-فرد سالم برای هر مشکل راه حلهای مختلفی را درنظر دارد و سعی دارد که بهترین راه حل در حد توانش انتخاب کند.به نظر فرد سالم راه حلهای موجود نسبی هستند و بر حسب موقعیت تغییر پذیر هستند. 11-فرد سالم ، نگرش ها و رفتارش« الزام و اجبار» ندارد و می تواند خودش را از قید و بندها رها نماید و در جهت سلامتی نفس حرکت کند(محرابی، 1387). 2-9- نظریات نوین مبتنی بر شناخت درمانی: افراد دارای سلامت روان معتقد به یک سیستم اعتقادی و ارزشی هستند و خصوصیات نظام و اعتقاد او نیز منطبق با ادراک او از واقعیات است. طرز تفکر چنین فردی فاقد خصوصیات تعمیم پذیری، مبالغه کردن، فیلتر ذهنی و... است. فرد دارای سلامت روانشناختی به جنبه های مثبت خود به اندازه کافی و به صورت واقع بینانه توجه می نماید. چنین فردی در حیطه طبیعی خودش گام بر می دارد ونهایتاً صادقانه مسئولیت رفتار و تفکرش را می پذیرد(اوی، 1993) - نظریه ی ویلیام گلاس: انسان سالم بنابر به نظریه گلاس کسی است که دارای ویژگی های زیر می باشد: 1-واقعیت را انکار نکند ودرد ورنج موقعیت ها را با انکار کردن نادیده نگیرد، بلکه با واقعیت ها به صورت واقع گرایانه ای روبرو شود. 2-هویت موفق داشته باشد. یعنی هم عشق و محبت بورزد و هم عشق و محبت دریافت کند. هم احساس ارزشمندی کند و هم دیگران احساس ارزشمندی او را تایید کنند. 3-مسئولیت زندگی و رفتارش را بپذیرد و به شکل مسئولانه رفتار کند. پذیرش مسئولیت کامل‌ترین نشانه سلامت روانشناختی است. 4-توجه او به لذت دراز مدت تر،منطقی تر و منطبق با موقعیت باشد. 5- بر زمان حال وآینده تاکید نماید نه بر گذشته و تاکید او بر آینده نیز جنبه دور نگری داشته باشد نه به صورت خیال پردازی باشد. واقعیت درمانی گلاس نیز بر سه اصل: قبول واقعیت، قضاوت در درستی یا نادرستی رفتار و پذیرش مسئولیت رفتار و اعمال استوار است و چنانچه در شخص این سه اصل تحقق یابد نشانگر سلامت روان- شناختی است(گلاس، 1965). - نظریه‌ی اسکنیر: سلامت روانی وانسان سالم به عقیده اسکنیر معادل بارفتار با قوانین و ضوابط جامعه است و چنین انسانی وقتی با مشکل روبرو شوند از طریق شیوه اصلاح رفتار برای بهبود و بهنجار کردن رفتار خود واطرافیانش به طور متناوب استفاده می جوید تا وقتی که به هنجار مورد پذیرش اجتماع برسد، به علاوه انسان سالم بایستی آزاد بودن خودش را نوعی توهم بپندارد وبداند که رفتار او تابعی از محیط است و هر رفتار توسط حدودی از عوامل محیطی مشخص گردد. انسان سالم کسی است که تاییدات اجتماعی بیشتری به خاطر رفتارهای متناسب از عوامل متناسب از دیدگاه اسکینر این باشد که انسان بایستی از علم، نه برای پیش بینی بلکه برای تسلط بر محیط خودش استفاده کند. دراین معنا فرد سالم کسی است که بتواند با هر روش بیشتر از اصول عملی استفاده کند و به نتایج سودمندانه تری برسد و مفاهیم ذهنی مثل امیال، هدفمندی، غایت نگری و غیره را کنار بگذارد. - دیدگاه مازلو مازلو ویژگیهای افراد سالم از نظر روان شناختی را به شرح زیر بیان می کند: این افراد نیازهای سطوح پایین را برآورده کرده اند و اختلال روان شناختی ندارند. می دانند که چه کسی هستند، چه هستند و کجا می روند. از لحاظ سنی تقریباً میانسال و سالخوردهاند، زیرا جوانترها حس توانایی هویتی و استقلال ندارند و هنوز به پرورش ارزشها، شکیبایی، شهامت و خردمندی نپرداخته اند. ادراک افراد سالم از واقعیت درست است، به عبارتی دیگر، شناخت آنها از هستی، عینی است. جهان را به صورت عینی و نه برای نیازهایشان ادراک می کنند. این افراد طبیعت دیگران و خویشتن را به صورت واقعی و حقیقی می پذیرند، لذا حالت تدافعی ندارند و با خودشان در صلح و آشتی هستند و تمایلات نفسانی خود را بدون حالت تدافعی می پذیرند. به مسائل خارج از خودشان توجه دارند، تعهد حرفه ای دارند، بدون استثناء وظیفه شناس هستند. از دیگر ویژگیهایی که مازلو برای افراد سالم ذکر میکند خودانگیخته بودن، طبیعی بودن، نیازمند به خلوت و استقلال، مقاومت در مقابل فرهنگ پذیری، نوع دوستی، تفاوت گذاری بین هدف و وسیله و … می باشد (هجل و زیگلر ، 1991، ترجمه علی عسکری، 1379). -دیدگاه فروم از دیدگاه فروم (1941، به نقل از ممبینی، 1379)، انسان سالم کسی است که عمیقاً عشق می ورزد و خودش و جهان را به شکل عمیقی ادراک می کند، اساس درست و پایدار دارد، با جهان در پیوند است و در آن ریشه و اصالت دارد و حاکم بر سرنوشت خودش است. فروم شخصیت سالم را دارای جهت گیری بارور میداند، که خود مستلزم توجه، احساس مسئولیت و احترام و شناخت است. - دیدگاه موری به عقیده موری (1938، به نقل از شمائی، 1383)، فرد سالم از ساختار روانی خودش آگاهی لازم را دارد. همچنین فرد سالم در عین اینکه بین نیازهای مختلفش تعارض ندارد، از انواع نیازها نیز به نحو مناسب استفاده می کند. به عقیدۀ موری، در انسان سالم ابتدا «نهاد» سپس من برتر، و پس از آن «من» به ترتیب نقش عمده را در کنترل رفتار ایفا می کنند و با نظارت خردمندانه «من» و مواظبت «من برتر» تکانه های نهاد به صورت قابل قبول ارضا می شوند. از نظر موری «نیازها» یکی دیگر از مفاهیم مهم هستند. به عقیدۀ وی شخص سالم کسی است که نیازهای تثبیت شده نداشته باشد، بین من برتر و من آرمانی آن فاصله زیادی وجود نداشته، نیازهای درونی یا نهفته او در جهت معیارهای درونی شدۀ من برتر باشد و براساس نیازهای واکنشی عمل نکند. نیازهایش در حالت تعارض و متضاد با هم نباشد. موری معتقد است که تخیل و خلاقیت قوی ترین ویژگی سلامت روانی هستند. -دیدگاه اریکسون به عقیده اریکسون (1968)، سلامت روانشناختی هر فرد، به همان اندازه است که توانسته است توانایی متناسب با هر کدام از مراحل زندگی را کسب کرده باشد. اریکسون صفات متمایز کنندۀ سلامت رواشناختی را چنین ارائه کرده است: «فردی که در جامعه زندگی می کند بایستی از تعارض عاری باشد، بایستی از استعداد و توانایی بارزی استفاده کند، در کارش ماهر و استاد باشد، ابتکار نامحدود داشته باشد، از انجام لحظه به لحظه حرفه اش پسخوراند بگیرد و در نهایت در مورد فرایند زندگی نظریه روشن و قابل درکی داشته باشد». - نظريه شناختي آلبرت اليس نظريه عقلاني ـ عاطفي ـ رفتاري اليس يكي از نظريه‌هاي شناختي مي‌باشد كه در اين‌ جا به بررسي آن‌ مي‌پردازيم. اين نظريه انواع تفكرات‌ غيرمنطقي (كه متغير مستقل تحقيق حاضر مي‌باشد) را به عنوان عامل اصلي مشكلات انسان‌ها معرفي مي‌كند. فلدمن (1987؛ به نقل از کردفروشانی و همکاران، 1386) مي‌نويسد؛ اليس معتقد است كه بسياري از ناراحتي‌هاي مردم و زندگي عاطفي نامنظم آنها ريشه در انواع عقايد غيرمنطقي و غير واقعي در مورد جهان پيرامون آنها دارد. آلبرت اليس بنيانگذار نظريه عقلاني ـ عاطفي معتقد است باورها واعتقادات غيرمنطقي موجب اختلالات عاطفي ميشوند. وي معتقد است آنچه سلامت رواني را به خطر مي اندازد تفكرات غيرمنطقي و غيرعقلاني هستند. انسان به واسطه محيط و محركهاي محيطي آشفته نميشود، بلكه ديدگاه وتصوري كه او از محيط واشياء دارد موجب نگراني واضطراب در وي ميشود. در نظريه عقلاني ـ عاطفي اليس كه به صورت ABC بيان شده است ، A حادثه اياست كه اتفاق ميافتد و به نحوي آرامش زندگي فرد را به هم مي زند. B نظام اعتقادي فرد است و C عكس العمل فرد در مواجهه با A است (شفيع آبادي،1371؛ به نقل کردفروشانی و همکاران، 1386) . نظرية عقلاني ـ عاطفي ـ رفتاري براي اولين بار به طور منظم و نظام‌دار توسط آلبرت اليس (1969) روان‌شناس آمريكايي معرفي شد. مي‌ير و سالمان (1988؛ به نقل از کردفروشانی و همکاران، 1386) معتقدند كه درمان عقلاني ـ عاطفي تقريباً به طور انحصاري توسط اليس عنوان شد و شاخه‌اي از درمان بر اساس نظريه‌هاي شناختي، روان تحليل‌گري و انسان‌گرايي مي‌باشد. - پیشـینه تحقـیق در این جا به ذکر موارد مهمی از تحقیقات انجام شده در رابطه با تحقیق مورد نظر، ابتدا در خارج و سپس در داخل کشور اشاره می شود. الف) موارد مهمی از تحقیقات انجام شده در خارج از کشور سياروچي، پيدنيز و اندرسون(2010)در مقالهاي تحت عنوان بررسی رابطه هوش هيجانی و استرس و سلامت روان براي فهم رابطة بين هوش هيجاني،استرس و سلامت روان مطالعه اي بر روي 302 نفر از دانشجويان دانشگاه به روش مقطعي به انجام رساندند . نتايج نشان داد كه بزرگسالان و افراد ي كه به ويژه در مديريت و اد اره عواطف و هيجا نهاي خود و ديگران عملكرد خوبي داشتند از حمايت اجتماعي و احساس رضايتمندي بيشتري برخوردار بودند. اين حمايت مي تواند نقش حفاظتي مهمي در برابر افسردگي، اضطراب و ديگر مشكلات رواني ايفا كند. سالووي و همكاران(2011) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه هوش هیجانی ادراک شده و عملکردهای روانی چنین می نویسد که هوش هيجاني ادارك شده و عملكردهاي رواني و بين شخصي رابطة معناداري وجود دارد. به نحوي كه هوش هيجاني بالا ، با افسردگي و اضطراب اجتماعي كمتر ، همدلي و رضايت بين شخصي بيشتر و سبك هاي مقابله اي سازش يافته تر همسو است. کانپ و همکاران(2011) در پژوهشی تحت عنوان باورهای غیر منطقی و موفقیت کاری چنین می نویسند که باورهاي فرد مي تواند در برداشت وي از عملكرد شغلي اش، محيط كارش و شرايط آن مانند همكاران و سرپرست تأثير داشته باشد در يك پژوهش، نتايج بيانگر اين بود كه بين تمايل به بهتر بودن، جاه طلبي در عرصه اجتماعي و شغلي و به آساني خشمگين شدن با رضايت شغلي رابطه معني داري وجود دارد. بين باورهاي غيرمنطقي و رضايت شغلي رابطه منفي وجود دارد . ب) موارد مهمی از تحقیقات انجام شده در داخل کشور عاملی (1389) در پژوهشی تحت عنوان بررسي تأثير هوش هيجاني بر سلامت روان كاركنان سازمان امور مالياتي استان فارس چنین می نویسد كه بين هوش هيجاني و تمامي ابعاد سلامت روانی رابطه مثبت معناداري وجود دارد،(ابعاد خلق عمومي، روابط درون فردي، روابط بين فردي و سازگاري در سطح 0/01 و بعد كنترل استرس در سطح 0/05)، يعني با افزايش هوش هيجاني در ابعاد مختلف سلامت روانی كاركنان نيز بهبود مي يافت. نتيجه گيري: يافتههاي مطالعه حاضر نشان داد كه سلامت روانی با تمامي مولفههاي هوش هيجاني رابطه مثبت معني دار دارد. لذا انجام مداخلات آموزشي به منظور افزايش هوش هيجاني در ميان كاركنان مي تواند منجر به بهبود سلامت روان در آنها گردد. ایراندخت (1387) در پژوهشی تحت عنوان بررسی آسیب شناسانه باورهای غیر منطقی چنین می نویسد که مؤلفههای کمال گرایی، توام با اضطراب،انتظار بیش از حد از خود، واکنش عاجزانه به ناکامی و آمادگی برای سرزنش ، به ترتیب بالاترین رتبه را در میان مؤلفه های باورهای غیرمنطقی جونز از آن خود کرده اند. نتایج نشان می دهد هر دو گروه از دختر و پسر در مؤلفه کمال گرایی و به ترتیب در مؤلفه های انتظار بیش از حد از خود و نگرانی زیاد توام با اضطراب بالاترین رتبه و در مؤلفه بی مسئولیتی عاطفی و به ترتیب اجتناب از مشکل و توقع تایید از دیگران پایین ترین رتبه را از آن خود کرده اند. همچنین نتایج بیانگر آن است میزان و نوع پاسخ های دختران و پسران به سؤالات تشکیل دهنده مؤلفههای ده گانه جونز به صورت معناداری متفاوت است. نجارپوراستادي (1389) در پژوهشی تحت عنوان بررسي رابطه ويژگيهاي شخصيتي و باورهاي غيرمنطقي با رضايت شغلي در بين کارکنان شرکت سهامي خاص مخابرات استان اذربايجان شرقي چنین می نویسد که بين ويژگي هاي شخصيتي و رضايت شغلي رابطه معني داري وجود ندارد و هيچ يک از ويژگيهاي شخصيتي نمي توانند رضايت شغلي افراد را پيش بيني کنند. همچنين نتايج نشان داد که بين باورهاي غيرمنطقي و رضايت شغلي رابطه معني داري وجود ندارد. يافته ها بيانگر اين بود که بين ويژگي هاي شخصيتي و باورهاي غيرمنطقي رابطه مثبت و معني داري وجود دارد و ويژگي شخصيتي روان رنجوري مي تواند باورهاي غيرمنطقي افراد را پيش بيني کند. يافته هاي ديگر حاکي از اين امر بود که تفاوت معني داري بين زنان و مردان از نظر باورهاي غيرمنطقي وجود دارد و ازمودني هاي زن در مقايسه با ازمودني هاي مرد از باورهاي غيرمنطقي بيشتري برخوردار بودند، اما بين دو گروه زن و مرد از نظر رضايت شغلي تفاوت معني داري به دست نيامد. پژوهش پورشايگان و همكاران ( 1381 ) در مورد تفاوت باورهاي غيرمنطقي در دو جنس مرد و زن، نشان داد كه در مشاوران زن در خرده مقياس هاي انتظار بيش از حد از خود، واكنش با درماندگي به ناكامي، درماندگي براي تغيير با نمره كل رضايت شغلي، رابطه معنادار وجود دارد. در حالي كه در مشاوران مرد، در خرده مقياس هاي وابستگي، انتظار بيش از حد از خود با نمره كل رضايت شغلي، رابطه معني دار بود. بين طرز نگرش و تفكر (باورها) و افسردگي ارتباط وجود دارد. در همين مطالعه مشخص شد كه پسران منطقي تر از دختران هستند. منابع و مآخذ 1- احمدیرقآبادی،علی.(1384). بررسی ارتباط هوش هیجانی و بهداشت روانی در دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر رشت. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه گیلان. دانشکده علوم انسانی. 2- اختیاری امیری راضیه،(1383)،مقایسه بهداشت روانی دانشجویان مجرد ومتاهل خوابگاهی،خلاصه مقالات نخستین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران،دانشگاه شهید بهشتی. 3- اسماعیلی،معصومه،احدی،حسن؛دلاور،علی،شفیعآبادی،عبدالله (1386). تاثیر آموزش مولفههای هوش هیجانی بر سلامت روان. مجله روانپزشکی و پزشکی روان شناسی بالینی ایران. سال سیزدهم. شماره 2-165-58. 4- اليس، آلبرت و هارپر، رابرت (1991) زندگي عاقلانه ، ترجمه: فيروز بخت، مهرداد (1383) تهران: انتشارات رشد. 5- اکبر زاده ،نسرین .( 1383)."هوش هیجانی دیدگاه مایر و سالووی و دیگران". تهران. انتشارات فارابی. 6- آتش افروز، حامد(1386). مقایسه سلامت عمومی، استرس شغلی و فرسودگی شغلی معلمان مدارس استثنایی و عادی مقطع ابتدایی استان خوزستان، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی. دانشگاه شهید چمران اهواز 7- آقاجانی سعید،اسدی نوقابی احمدعلی، (1381)، نظریه مشاوره و روان درمانی، تهران، مرکزنشردانشگاهی. 8- آزادحسین،(1378)سلامت روان از دیدگاه الیس، فصلنامه اصول بهداشت روانی، شماره چهارم. 9- امانالهی، عباس (1383). مقایسه سلامت عمومی دانشجویان دختر و پسر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشکده های علوم تربیتی و روانشناسی، الهیات و تربیت بدنی در دانشگاه شهید چمران اهواز. مقاله برگزیده همایش منطقه ای روانشناسی ورزش، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. 10- انجمن روان پزشکی آمریکا ( 2000 ) . راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی ، جلد اول ، مترجمان ، محمدرضا نیکخو و همکاران ، چاپ اول ، تهران : انتشارات سخن . 11- ایراندخت، فیاض؛ کیانی، ژاله (1387) بررسی آسیب شناسانه باورهای غیر منطقی، نشریه راهبرد فرهنگ، دوره 1، شماره4، صص117-99 12- باقری، نوابه (1381). بررسی رابطه میان باورهای غیرمنطقی و سلامت روان معلمان مقطع راهنمایی و ابتدایی شهرستان چالوس. پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی. 13- بارون، رابرت (2006) روانشناسي اجتماعي) ويراست يازدهم(مولفان: دکتر رابرت بارون؛ دکتر دان بیرن؛ دکتر برنسکامب، مترجم: دکتر يوسف کريمي (1387)- تهران: روان. 14- بخشی سورشجانی، لیلا. (1387). رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی و عملکرد تحصیلی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان. مجله دانش و پژوهش در علوم تربیتی-برنامه ریزی درسی دانشگاه خوراسگان شماره19، صص 116-97 . 15- برنز، دیوید. (2004). از حال بد به حال خوب. ترجمه قرچه داغی، مهدی. (1383). تهران: آسیم. 16- برنز، دیوید (1990) شناخت درمانی ،ترجمه مهدی قراچه داغی (1391)، انتشارات جیحون،چاپ هفتم. 17- پور افکاری ، نصرت ا...،(1374) ،نشانه شناسی بیماری روانی ، نشر آزاد . 18- پورشایگان، مهراندخت؛ حسینیان، سیمین؛ یزدی، سید منیره(1381). رابطه باورهای غیرمنطقی با میزان رضایت شغلی مشاوران دبیرستانهای شهر تهران، تازه ها و پژوهش های مشاوره، جلد 4، شماره 14، صص 68-55 19- تقوی سیدمحمدرضا، (1380)،بررسی روایی واعتیار پرسشنامه سلامت روانی،تهران. 20- حسينزاده،علياصغر(1388). مقايسه بلوغ اجتماعي واختلالات رفتاري دانش آموزان ديرآموز، نارساخوان وعادي و تعيين اثربخشي رفتاردرماني بر پيشرفت تحصيلي آنها. پايان نامه كارشناسي ارشد .دانشگاه آزادواحد تنكابن. 21- حدادی کوهسار، علی اکبر. (1388). رابطه مؤلفههای هوش هیجانی با سلامت روانشناختی و موفقیت تحصیلی: نقش تعدیل کنندگی جنس. مجله دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی دانشگاه خوراسگان، شماره22، صص 118-99 . 22- حدادی کوهسار، علی اکبر. روشن، رسول. اصغر نژاد، علی اصغر (1386). بررسی مقایسه ای رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان شاهد و غیر شاهد دانشگاه تهران، مجله روانشناسی و علوم تربیتی، سال 37، شماره1، صص97-73. 23- جیمز، دبلیو و وندر، زندن (1996). روانشناسی رشد. ترجمه حمزه گنجی(1384). نشر ساوالان. 24- رحیمینژادعباس، پاکنژادمحسن، (1383)،ارتباط بین سازگاری خانواده با سلامت روانی و سطح ارضاء نیازهای روانشناختی فرزندان و نوجوانان، خلاصه مقالات کنگره آسیب شناسی خانواده درایران، تهران، دانشگاه شهیدبهشتی. 25- رجبی، غلامرضا (1383). مقایسه سلامت عمومی دانشجویان دانشگاه شهید چمران. ارسال شده به اولین سمینار سراسری بهداشت روان دانشجویان، دانشگاه تربیت مدرس، 12تا 13 اسفندماه. 26- ریو، جان مارشال (2005). انگیزش و هیجان. ویراست هشتم. ترجمه سيد محمدي، يحيي (1386). نشر ویرایش 27- تقوی سید محمدرضا، (1380)، بررسی روایی و اعتیار پرسشنامه سلامت روانی، تهران. 28- خسرجاوید،مهناز.(1381).بررسی اعتبار و روایی عامل هوش هیجانی شات در میان نوجوانان .پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی،دانشگاه تربیت مدرس.دانشکده علوم انسانی. 29- خسروجردی،راضیه؛خانزاده،علی.(1386).بررسی رابطه هوش هیجانی با سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه تربیت معلم سبزوار. مجله دانشکده علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی سبزوار.دوره 14.شماره2. 116-110. 30- خیرآبادی،غلامرضا، یوسفی،فایق (1381). بررسی سلامت روانی بالای 15 سال شهری استان کردستان وعوامل مرتبط با آن. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی استان کردستان سال6 شماره24 ص 34- 38 . 31- خدارحیمی، علی (1374). بررسی رابطه بین اختلافات روانی نوجوانان سال اول دبیرستان با نگرش آنان به خانواده در جنوب شهر تهران. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه تربیت معلم 32- حنایی،مریم (1383)،برسی ارتباط بین اعتقات دینی وسلامت روان در دانشجویان سال آخرکارشناسی علوم پزشکی وخدمات درمانی ایران،پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه علوم پزشکی زاهدان. 33- سادوك،كاپلان(1376). خلاصه روانپزشكي (جلد سوم). ترجمه: نصرت اله پورافكاري، انتشارات شهراب تبريز. 34- سالوی، پیتر و همکاران (1958). هوش هیجانی: دیدگاه سالوی و همکاران، چاپ اول. ترجمه نسرین، اکبرزاده (1383). انتشارات فارابی. 35- سپهریان، فیروزه (1386). هوش هیجانی )از IQ تاEQ و SQ). چاپ اول. نشر جهاد دانشگاهی واحد آ- غ. 36- سرمد، زهره، بازرگان، عباس و حجازی، الهه (1385). روش های تحقیق در علوم رفتاری. تهران: مؤسسه انشارات آگاه. 37- سازمان جهانی بهداشت ( 1373) ادغام بهداشت روان درمراقبت های بهداشتی اولیه شاه محمدی د،باقری یزدی 43پلاهنگ .چاپ اول .تهران انتشارات مجتمع علمی وفرهنگی 38- سلیمی، سید حسین؛ رمضانی، آسیه؛ خوانکی، زهره؛ امیری، ماندانا(1388). ارتباط باورهای غیر منطقی با مشکللات رفتاری دختران دبیرستانی، فصلنامه روانشناسی کاربردی، سال 3، شماره1(9). صص 45-56 39- سینیان آقا ملکی.،سید محمد (1376)، بررسی رابطه بین شیوه فرزند پروری و عزت نفس دانش آموزان پسر متوسطه شهرستان قائم شهر. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی. 40- سیاروچی،جوزف؛فورگاس،جوزف پ؛مایر،جان د.(1995).هوش هیجانی در زندگی روزمره ،(کند و کاو عملی).مترجم:دکتر جعفر نجفی زند.(1385).تهران.انتشارات سخن 41- شعارینژاد، علیاکبر (1374). فرهنگ علوم رفتاری. انتشارات امیرکبیر. 42- شفیعآبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا (1378). نظریههای مشاوره و روان درمانی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. 43- شاملو، سعید (1376). بهداشت روانی. تهران: انتشارات رشد. 44- شریفیدرآمدی، پرویز؛ آقایار، پرویز (1385). هوش هیجانی، کاربرد هوش در قلمرو هیجان. اصفهان.انتشارات سپاهان. چاپ اول. 45- شریفیدرآمدی، پرویز؛ مولوی، حسین؛ رضوانی، فاطمه(1384).تا ثیر آموزش هوش هیجانی بر سلامت روان مادران کودکان فلج مغزی در شهر اصفهان. مجله دانش و پژوهش در روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان (اصفهان).شماره بیست و ششم.صص 76-62. 46- شمس آبادي، روح الله.(1384). هنجاريابي و بررسي ساختار عاملي پرسشنامه بهر هيجاني بار- ان برروي دانش آموزان دختر و پسر شهر مشهد. پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه علوم پزشكي ايران 47- شمائی، عزیزالله (1383). مقایسه رضایت زناشویی و سلامت عمومی و بررسی رابطه بین دو متغیر در زنان شاغل و غیرشاغل شهر اهواز با کنترل برخی ویژگیهای فردی و خانوادگی. پایاننامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه شهیدچمران اهواز. 48- شیرکول، ماندانا (1384). عوامل مؤثر بر فرسودگی شغلی معلمان دانش آموزان نابینا، ناشنوا و و عادی در مقطع راهنمایی شهر تهران. مجله روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، پاییز و زمستان، سال سی و پنجم، شماره2، 135-109. 49- شیخپور، محمود؛ بذرافکن، رویا (1387). آشنایی با آزمون هوش هیجانی. تهران. انتشارات تندیس علم.چاپ اول. 50- صیادتی، نسترن وآقایی، فریبا(1389) تاثیر آموزش هوش هیجانی بر رضایت از زندگی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان، فصلنامه دانشگاه آزاد خوارسگان،سال ششم،شماره 8،صص45-51. 51- لشکری، محمد(1381). بهداشت روانی در اسلام. مجله دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشت-درمانی قزوین، شماره22، صص76-72 52- لطافتی بریس، رامین(1388). معیارهای سلامت روان ، مجله رشد مشاور مدرسه، شماره22، صص12-6 53- لطافتی بریس، امین (1388) نظريه پردازان سلامت روان،فصلنامه تازه هاي رواندرماني، سال شانزدهم، شماره 55 و 56، صص76-63 54- طیبی، جواد(1384). بررسی وضعیت بهداشت روانی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم سبزوار، مجله علوم پزشکی و خدمات بهداشت درمانی سبزوار، دوره12،شماره 4، صص 41-34. 55- کاپلان، هاروارد ؛ سادوک، بنیامین (2003) خلاصه روانپزشکی. ترجمه: نصرت اله پورافکاری (1384). تبریز: انتشارات ذوقی. 56- کردفروشانی، محبوبه، موسوییار، سیده مریم، احمدی، یاسر(1386). بررسی رابطه باورهای غیر منطقی با عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. پایان نامه کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. 57- قهاری، شهربانو(1390) بررسی رابطه سلامت روان و باورهای غیرمنطقی مردم 50-20 ساله شهر ساری، طرح پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران. 58- کیمیایی،علی؛ رفتار،محمدرضا؛ سلطانی فر،عاطفه(1391). اثربخشی برنامه تقویت هوش هیجانی بر کنترل رفتار قلدری نوجوانان، مجله علوم رفتاری، شماره 18، دوره4، صص 304-297 59- گلمن،دانیل.(1995).هوش هیجانی. مترجم. نسرین پارسا.(1380).تهران.انتشارات رشد. 60- علی اکبری دهکردی، مهناز(1391). رابطه بين هوش هيجاني و رضايت زناشويي در زوجين. مجله علوم رفتاري، دوره 6، شماره2، صص 161-169 70- عاملی، فاطمه (1389) بررسي تأثير هوش هيجاني بر سلامت روان كاركنان سازمان امور مالياتي استان فارس، اولين كنفرانس بين المللي مديريت و نوآوري، تهران. 71- موسوی، سیدمرتضی. (1389). بهداشت روان. چاپ سوم، انتشارات علوی. 72- ممبینی، رحم خدا (1379). رابطه خلاقیت، خودشکوفایی و عزتنفس آموزگارن مرد با سلامت روانی وعملکرد شغلی آنان و عملکرد تحصیلی دانشآموزان پایه سوم تا پنجم دبستان شهرستان باغملک. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهیدچمران اهواز 73- مکتبی، غلامحسین (1387). تأثیر آموزش هوش هیجانی بر اضطراب اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز. رساله دکتری روان شناسی، دانشگاه شهید چمران. 74- زارعی دوست، الهام؛ عاطف وحید، کاظم؛ بیان زاده، اکبر؛ بیرشک، بهروز(1386).  مقایسه منبع کنترل، شیوه های مقابله و باورهای غیرمنطقی در زنان عادی و روسپی شهر تهران. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران. شماره 3: 279-272 75- معتمدین، مختار(1383). تأثیر آموزش راهبردهای مقابله با باورهای غیر منطقی بر اساس (رویکرد شناختی) بر این باورها و رضایت زناشویی زوج های مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده بهزیستی اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه شهید چمران اهواز 76- نادری، عزت اله و سیف نراقی، مریم (1385). روش های تحقیق در علوم انسانی (با تاکید بر علوم تربیتی)، انتشارات بدر، تهران، چاپ اول 77- عباس پور،ذبیح اله (1393). بررسی رابطه باورهای غیرمنطقی و سرسختی روانشناختی با عملکرد تحصیلی در دانشجویان سال دوم فنی حرفه ای اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید چمران اهواز 78- میلانی فربهروز، (1374)،روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی، تهران، نشر قومس. 79- میلانیفر بهروز، (1382)، بهداشت روانی، چاپ هشتم، تهران، نشرقومس. 80- نجارپوراستادي ، سعید؛ اسمخانی اکبرنژاد، هادی؛ لیوارجانی، شعله (1389) بررسي رابطه ويژگي هاي شخصيتي و باورهاي غيرمنطقي با رضايت شغلي در بين کارکنان شرکت سهامي خاص مخابرات استان 81- اذربايجان شرقي، مجله مدیریت بهره وری(فراسوی مدیریت)، دوره4، شماره13، صص 58-39 82- هرشنسن،دیوید پاور، پالدبلیو، (1988)، مشاوره بهداشت روانی: نظریه و عمل، ترجمه منشی طوسی محمدتقی (1374)، مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی. 83- همایی، رضوان (1379). بررسی رابطه فشارزاهای روانی دختران مراکز پیشدانشگاهی با سلامت روانی با توجه به نقش تعدیلکننده سرسختی روانشناختی در آنها. پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهیدچمران اهواز. 84- یاراحمدی، اردشیر (1378). بررسی رابطه فشار روانی با بیماریهای جسمی و سلامت عمومی. معلمان مرد شهرستان اهواز با توجه به اثر متغیرهای تعدیل کنندۀ حمایت اجتماعی و جایگاه مهار. پایان نامۀ کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. 85- یحیی زاده، ساناز(1392). بررسی رابطه بین هوش هیجانی و خودكارآمدي با رضايت زندگي پرستاران بيمارستان شفا رشت، پایانامه کارشناسی ارشدروانشناسی، دانشگاه آزاداسلامی تنکابن 86- Abramowitz, JS., Whiteside S., Kalsky SA., Tolin, DA.(2003). Thought control strategies in obsessive-compulsive disorder: A replication and extension. Behavior research and Therapy, 41: 529-554. 87-Amar, N. (2005-2007). Emotional intelligence – an ingredient of social intelligence. Occasional Papers. 88-Angela F.Y,Siu,A.(2009).trait emotional intelligence and its relationship with problem behavior in hong kong adolescents. Department of educational psychology.the chinese university of hongkong ,new territories,hong kong.personality and individual differnces,47,553-557. 89-Austin, E. J., Saklofske, D. H., & Egan, V. (2005). Personality , well-being and health correlates of trait emotional Intelligence Personality and Individual difference, 38, 547-558 90-Ball, A. (2008). The Relationship Between Emotional Arousal And Irrational Thoughts With Positive Thinking Between Student , Journal Psychology Of Religion News Letter, 36 (9 ), 899-913. 91-Bar-on.(2001) .emotional intelligence and self-actualization.in.j. Ciarrochi, J.p.forgas.j.d& mayer(ed). emotional intelligence every life (pp.82-97)philadelphipa taylor & francis. 92-Bar-on,R.(1999) .the emotional quotient ventory (eq-i):rationale description and summary of psycho metric properties ,in g.geher(ed0.measrning emotional intelligence:common ground and controversy (pp.115-145)new York.nona science. 93-Bar-on,R.(1997). emotional intelligence quotient inventory. Toronto:multi health system Ine. 94-Bar-on,R.(1999). the emotional quoits inventory (EQ-I):a test of emotional intelligenc. Toronto, Canada mullti health system.icc. 95-Bar-on,R.(2000) emotional and social intelligence: insight form the emotional quotint inveretoy (E-Q-I).in r.bar-on& parker,J.D(ED)hand book of emotional intelligence(pp.363-388). sanfrancisco:jossey-bass. 96-Bar-on,R.(2007).The Bar-on model of emotional intelligence: A valid, robust and applicable EI model. Organizations & People, British Journal of Clinical Psychology, 35,265-27714, 27-34. 97-Bar-on,R.Parker.D.A(2000). The handbook of emotional intelligence: theory ,development,assessment and application at home,school & work place sanfrancisco .Jossy-BassBook.First Edation,3-490. 98-Bar-on.R.(2004).the Bar-on emotional quotient inventory (EQ-I)rational ,description and summary of psychometric properties in geher (ED.),measuring emotional intelligence:common ground and controversy (pp.115-145).NEW YORK.nova science. 99- Barahmand, U.(2009). Meta cognitive profile in anxiety disorder. Psychiatry Research, 169(3): 240-243. 100- Calache, J., Martinez, R., Verbulst, S.J., Bourgeois, M., & Peyre, I. (1994). Dysfunctional Attitudes in depressed and non-depressed substance abuser. European Psychiatry, 9, 77-82. 101- Cartier, J. J., Greenwell, L., & Prendergast, M. L. (2008). The persistence ofHIV risk behaviors among methamphetamine-using offenders. Journalof Psychoactive Drugs, 40(4),437-46. 102- Cherniss, Y. Smith, D. And Watson S. (2000) .International Journal Of Intercultural Relations,(29). 429-447 103- Dally, D. C., & Marlatt, G. (2005). Relapse prevention (Eds) substances abuse: A comprehensive textbook (4thEd). N. Y Willians & Wilkins. 104- Devonport,Tracy.J,Lane.Andrew.M.(2009).Reflecting On The Delivery Of A Longitudinal Coping Intervention A Mongst Junior National Netball,Players.Jorunal Of Sports Science And Medicine,8,169-178. 105- Elisheikh, S.(2008). Factors Affecting long-term Abstinence from substances use: International journal mental Health Addiction, 6: 306-331. 106-Ellis, A. (1991) Reason and emotion in psychotherapy, New York Hylestul. 107-Ellis, A. (1995), Changing rational-emotive therapy (RET) to rational emotive behavior therapy (REBT). Journal of Rational-Emotive and Cognitive behavioral Therapy Psychotherapy, 13: 85-89. 108- Follesdal, H. & Hagtvet, K. A. (2009). Emotional intelligence: The MSCEIT from the perspective of generalizability theory. Intelligence, 37, 94-105. 109- Field, M., Coxw, M.(2008). Attention bias in addictive behaviors: a review of its development, causes and consequences. Drug and Alcohol Dependency, 97: 1-20. 110- Fisher, D. G., Reynolds, G. L., Ware, M. R., & Napper, L. E. (2009). Methamphetamine and Viagra Use: Relationship to Sexual Risk Behaviors. Archives Behavior.Mar28. Available at: Http://www.Ncbi.Nlm.Nih.Gov/ Pubmed/ 19330436. 111-Golman , D.(1998). hignlights of emotional intelligence.new york.bantam books.pp42-44. 112-Golman , D. (1995) . Emotional intelligence . new York:Bantam. 113-Golman , D. (1995) . working with Emotional in telligence . new York:basic books . 114-Golman,D.(2000).Emotional in telligence.inb.j.sadak & v.a. sadak (eds). kaplan & sadok 115- comprehsive text book of psychiatry (17thed) (pp.446-462)Philadelphia:Williams. 116-Goodrum,S.(2005). the interaction between thoughts and emotions fallowing the news of loved one's murder omega: journal of death and dying,51,143-160. 117- Jordan,P.J,Ashkanasy,N.M,Hartel.C.E.J.Hooper G.S (2002). workgroup emotional intelligence scale development and relationship to team pricess effectiveness and goal focus. human resource management review,12,195-214. 118- Kelar s. (1984). shamans mystics and doctors: A psychological enguiry into india and its healthing traditions. London: unwin 119-Lam, D.C.K. & Gale, J.(2004). Cognitive behavior therapy. Counseling psychology quarterly, 17, 1; 53-67. 120-Lazarus ,R .S)1991(. coping and emotion in stress. Ed by Monta &R.S.Lazarus.New York:Columbia University Press. 121- Lipurmerski & Etal(2008) Developing The Psychological Capital Of Resiliency, Human Resource Development Review, 5, 1. 122-Mayer,J.D., Salovey,P., Caruso,D.R., & Sitarenios, G.(2001) .emotional intelligence as a standard intelligence.emotion,1.232-242. 123- Mayer,J.D.(1998).A System Framework For The Field Of Personality Psychology .Psychological Inquiry,9.118-144. 123- Mayer,J.D.(2001).A Filed Guide To Emotional Intelligence.In J.Ciarrochl,J.P.Forgas &J.D.Mayer(Ed), Emotional Intelligence In Every Day Life(Pp.3-24)Philadelphia: Tayler &Franicis. 124- Mayer,J.D.(2007).Personality Function And Personality Change .In Ciarrochi.J. & J.D.Mayer (Eds) ,Applying Emotional Intelligence (Pp.125-143) New York:Psychology Press. 125- Mc Fadden, L. M., & Matuszewich, L. (2007). The effects of methamphetamine exposure during preadolescence on male and female rats in the water maze. Behavioral Brain,185(2),99-109.Available at Http: //Www .Ncbi. Nlmlnih. Gov/ Pubmed/ 17727969. 126- Mcadmas,D.P& Pals,J.L.(2006).A New Bige Five:Fundamental Principles For An Integrative Science Of Personality .American Psychologist.61.204-217. 127- Morris, R. D. (2002). An Empirical Investigation Of Sources Of Application-Specific Computer-Self-Efficacy And Mediators Of The Efficacy-Performance Relationship. Int. J. Human-Computer Studies, 62, 737–758. 128- Pandey, R, Anand T.(2010). Emotional Intelligence and it s relationship with marital adjustment and health of spouse. Indian j soc res, 7(2)38-46 129- Salovey,P.Bedall,B.T,Detweiller,J.B &Mayer,J.D. (2000). Current Direction In Emotional Intelligence Research .In M.Lewice & J.Haviland-Jones(Eds),Handbook Of Emotions (2ed )(Pp504-520).New York:Gulford Press 130- Salkovskis PM, Wroe AL, Gledhill A, Morrison N, Forrester E, Richards C, et al.(2000). Responsibility attitudesand interpretations are characteristic of obsessive compulsive disorder. Behavior Research Therapy , 38(4): 347-72. 131- Spada, M., Nikcevic, V.A., Giovanni, B., Wells, A.(2007). Meta cognition as a mediator of the relationship between emotion and smoking dependence. Addictive behaviors, 32; 2120-2139. 132- Schefield, r. (1998). empowerment education for individuals with serious mental illness. for psycho social nursing mental health 11, 35-39. 133- Piqueras, C. (2006). Improving employee satisfaction and well-being using emotional intelligence. Personal & Organizational Development. 134- Thomopson,L.& Fine,G.A.(1999).Sociality Shared Cognition. Affect .And Behavior: A Review And Integration .Personality And Social Psychology Review.3,278-302. 135- Tetin Bam , T. A., Ahmad , R. M., Mayeo, T (2011). Rape: Psychopathology, Theory And Treatment. Clinical Psychology Review, 28, 982-1008. 136- Wells, A.(2009). Met cognitive therapy for Anxiety and depression. The Guilford press. 137- Winslow, B. T., Voorhees, K. I., Pehlka. (2007). Methamphetamine abuse. American Family Physician, 76(8),1169-74. 138- Zapata, L. B., Hillis, S. D., Marchbanks, P. A., Curtis, K. M., & Lowry, R.(2008). Methamphetamine use is independently associated with recent risky sexual behaviors and adolescent pregnancy. The School Health,78(12),641-8.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود پروژه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید