صفحه محصول - پیشینه و مبانی نظری سلامت روان وعلت اختلال روانی

پیشینه و مبانی نظری سلامت روان وعلت اختلال روانی (docx) 20 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 20 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

سلامت روان اصطلاح سلامت روانی، اصطلاحی است که از آن برای بیان و اظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده میشود. هر فرهنگی براساس معیارهای خاص خود بدنبال سلامت روان است. هدف هر جامعه این است که شرایطی را که سلامت اعضای جامعه را تضمین کند آماده نماید و سلامت روان قسمتی از سلامت کلی است. یک فرد زمانی سلامت روانی دارد که با شناخت و حفظ ویژگیهای شخصیتی خود را با محیط تطبیق دهد. شناخت خود مجموعه ادراکات و ارزش ها افکار و عواطف را تشکیل میدهد که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود میشود به این معنی او می فهمد کیست و چیست. در تأمین سلامت روان علاوه بر عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی نیز تأثیر فراوان دارند. اگر چه شناخت کامل ویژگیهای مربوط به سلامت روان در یک فرد بسیار مشکل است ولی زمانی افراد از نظر روانی سالم هستند که خصوصیات شاخص زیر را داشته باشند: 1- اعتماد به نفس دارند. از خصوصیات مثبت و برجسته خود استفاده میکند در عین اینکه به محدودیتها و نواقص خود آشنایی دارند. تواناییهای خود را میشناسد و حداکثر استفاده را می برد. واقعیت وجودی خود را آشکار نمیکنند و به جای عذرآوری و دلیلتراشی شکستها را به راحتی میپذیرد و نگرانی به خود راه نمیدهند. 2- احتیاجات اولیه را به راحتی برطرف میکند برآوردن نیازهای اولیه زندگی به خصوص نیازهای جسمانی باعث تلاش دائمی در این افراد میشود و با شناخت واقعیتها بهطور واقع بینانهتری با مشکلات مقابله میکنند. 3- با دیگران بهدیده خوب مینگرند ضمن دوست داشتم دیگران به آنها اعتماد می کنند. در حفظ روابط دیگران کوشا هستند، محبت خویش را به طور مستقیم ابراز می کنند و برای آنها شواهد مناسب میآورد. 4- مسئولیت پذیرند ضمن پذیرش مسئولیت مناسب با سن خود مسئولیت کارهایی را که خود انجام میدهند می پذیرند و از کمی تجربه لذت میبرند و همیشه برای بهترین نتیجه در تلاش هستند (فرج زاده،1388). تعریف سلامت روان در مورد سلامت روان، تعاریف نظری فراوانی وجود دارد و یک توافق جمعی و مشترک بین اندیشمندان رشتههای مختلف در این مورد وجود ندارد. مثلاً پزشکان و افرادی که با دیدگاه پزشکی به این مسئله مینگرند. سلامت روان را منوط به نداشتن علائم بیماری تلقی مینمایند و روانشناسان و روانپزشکان نیز فردی را از نظر روانی سالم میدانند که دچار علایم روانی که بیانگر اختلال در کارکردهای روانی است، نباشد و بتواند به هنگام مواجهه با مسایل و مشکلات اجتماعی در رفتارهایشان تعادل برقرار نمایند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، سلامت فکر و روان را چنین تعریف مینماید، سلامت روانی عبارت میباشد از، سلامت فکر و روان، قابلیت برقراری رابطه هماهنگ و موزون با دیگران، تغییر و اصطلاح محیط فردی و اجتماعی، حل تضادها مشکلات و تمایلات فردی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانیفر، 1373؛ به نقل از جوکار و سمنگان،1389). لوینسون و همکارانش (1962) معتقدند که سلامت روانی، عبارت است از اینکه: اولاً فرد چه احساسی نسبت به خود و دیگران و دنیای اطراف دارد و ثانیاً به چگونگی سازگاری فرد با خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش ارتباط دارد. جاهودا (1982) نویسنده آمریکایی که نخستین کتاب را تحت عنوان «مفهوم سلامت فکری» در سال 1958 منتشر کرده است در تعریف سلامت روانی میگوید: سلامت روانی عبارت است از واکنش های مطلوب، متناسب، مستقر انسانی در موقعیتهای مختلف، که راهنمای تحولات رفتاری فرد در برابر ناراحتیها و فشارهای درونی، بیرونی باشد (عطار شوشتری و شفاعی،1391). پاتن(1994) معتقد است که سلامت روان را بایستی به منزله توانایی افراد برای دستیابی به اهدافی که برای خود در نظر گرفته است، تعریف نمود. فرد سالم، کسی است که از نظر کارکردهای روانی (از جمله، اندیشه، عاطفه، ادراک، رفتار) دچار اختلال نباشد و با خود، خانواده و اجتماع رابطهای هماهنگ و صمیمانه داشته باشد و وظایف و مسئولیتهای فرد را در قبال خانواده و جامعه به خوبی انجام دهد (فدایی،1390). عوامل مؤثر بر سلامت روان همهی متخصصان معتقدند که سلامت روان در تحول شخصیت واحد نقش بنیادین دارد. تصور تحول موزون انسان بدون وجود سلامت روان غیر ممکن است. بی شک عوامل متعددی بر سلامت روان تأثیر میگذارند که فهرست کردن همهی آنها دشوار است، چرا که وجود تفاوتهای فردی ممکن است به تنوع در عوامل مؤثر بر سلامت روان بیانجامد، با این حال یافتههای حاصل از پژوهشها در زمینههای زیست شناسی و علوم اجتماعی دانش ما را دربارهی عواملی که ممکن است سلامت روان را تحت تأثیر قرار دهند وسعت بخشیدهاند (خزل پور،1390). برخی از الگوهای مهمی که علت اختلال روانی را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار میدهد عبارتند از: الگوی پزشکی بر نقش شرایط اندام و از زوایای گوناگون که میتواند کنش مغز را تحت تأثیر قرارداده و به اختلال روانی بیانجامد، تأکید ورزیده است. الگو روان تحلیلگری در وهلهی نخست بر موقعیتهای تنش زایی که به وسیلهی اضطراب، متضمن تهدید برای افراد است متمرکز میشود. چنانچه فرد به طور مؤثر با موقعیت اضطرابی سازش حاصل کند، اضطراب حذف میشود و در صورتی که اضطراب و تنش ادامه یابد فرد نوعاً به مکانیزمهای دفاعی گوناگون، که سلامت روان وی را تحت تأثیر قرار میدهند متوسل میشود، این الگو به تجارب آغازین کودک در خانواده که به وسیلهی هدایت نادرست والدین سرکوب شده است اهمیت بسیار میدهد. الگوی رفتاری نگری یادگیری معیوب را عامل اساسی اختلال روانی می داند، سلامت روان به طور گستردهای توسط شکست در یادگیری رفتارهای سازش یافتهی ضروری یا ناکامی در تسلط یافتن بر موقعیتهای اجتماعی به طور موفقیت آمیز تحت تأثیر قرار میگیرد. ناگفته پیداست که رفتارهای سازش نایافته مانند سایر مهارتها، از محیط آموخته میشود. الگوهای هستینگرـ انسانینگر بر توقف با تحریف تحول فرد به عنوان عامل اساسی که بر سلامت روان اثر میگذارد تأکید میورزد. این الگوها بر تقویت انگیزش و شکلگیری «خود» در فرد تأکید می کنند چنان چه فرد مجالهای رشد فردی و خودشکوفایی را انکار کند اضطراب ناامیدی و ناکامی را تجربه خواهد کرد. در نهایت به سازگاری خواهد انجامید، این الگو بیانگر این نکته است که انحراف از طبیعت انسانی که اساساً رو به توحید یافتگی و سازندگی دارد، به وسیلهی شرایط ناخوشایند محیطی موجب سازش نایافتگی میشود (آریا،1388). سلامت روان در مکاتب مختلف در این بخش به اختصار به تشریح سلامت روان بر اساس مکاتب مختلف روانشناسی و روانشناسان برجسته هر دیدگاه در مورد سلامت روان و ویژگیهای افراد برخوردار از سلامت روانی بالا میپردازیم. رویکرد زیستگرایی این مکتب، که روانپزشکی از آن نشأت میگیرد، در مطالعه رفتار انسان بر بافتها و اعضای بدن اهمیت زیادی قائل است. در حقیقت این دیدگاه به بیماری روانی بیشتر از سلامت روانی توجه دارد، چرا که بیماری روانی را زمره سایر بیماریها قرار میدهد. دیدگاه روانپزشکی در تبیین بیماری روانی از الگوهای علوم پزشکی بهره میگیرد و به پدیدهها و اختلالهای فیزیولوژی اهمیت میدهد. این دیدگاه در مورد انسان معتقد به اصل تعادل حیاتی میباشد و بر این اساس سلامت روانی، نظام متعادلی است که خوب کار کند. اگر این تعادل بر هم بخور فرد به بیماری روانی دچار میگردد(نعمت زاده،1392). رویکرد روانکاوی و روانکاوی نوین مکتب روانکاوی از این جهت که به مفهوم تعادل بین ساختارها، تشخیص و درمان استوار است، به مکتب زیستگرایی شباهتهایی دارد. روانکاوی معتقد است که شخصیت فرد از 3 عنصر نهاد، من و من برتر تشکیل میشود. به نظر برخی روانکاوان، فرد زمانی از سلامت روانی برخوردار میگردد که من با واقعیتها سازگار شود و بتواند نشانههای غریزی نهاد را کنترل نماید. درباره سلامت روانی، مفاهیم روانکاوی زیادی وجود دارد که در ادامه به نظر فروید بنیانگذار روانکاوی و برخی از پیروان به نام مکتب میپردازیم (فرج زاده،1388). رویکرد انسانگرایی انسانگرایی یک نظام فکری است که در آن تمایلات و ارزشهای انسان در درجه اول اهمیت قرار دارد. روانشناسان انسانگرا برخلاف فروید و روانکاران نوین که تنها بر روانرنجورها و روان پریشها متمرکز هستند ترجیح میدهند که نیرومندیها و خوبیهای انسان را مطالعه کنند و در جستجوی آن میباشند که چه عاملی باعث میشوند افراد به بهترین حالت خود دست یابند نه فقط آنچه آنها در بدترین حالت میتوانند باشند. به نظر این روانشناسان برای داشتن بهداشت روانی باید تا اندازهای انعطاف پذیر بود. اصطلاح روانشناسی انسانگرا ابتدا در سال 1930 توسط گوردون آلپورت به کاربرده شد. این رویکرد بر توانمندیها و آرزوهای انسان، اراده آزاد هشیار و تحقق بخشیدن به استعدادهای ما تأکید دارد. از مشهورترین روانشناسان انسانگرا میتوان آبراهام مازلو و کارل راجز را نام برد (عطارشوشتری و شفاعی،1391). رویکرد شناختی رویکرد شناختی در مورد ارزیابی ویژگیهای شخصیتی متمرکز به شیوهایی میباشد که مردم به وسیلهی آنها خود و محیطشان را میشناسند، یعنی چگونگی آن را درک میکنند، ارزیابی می کنند، فکر می کنند، یاد می گیرند، تصمیم میگیرند و مشکلاتشان را حل میکنند این واقعاً رویکرد روانشناختی به شخصیت است زیرا بر فعالیتهای ذهنی آکاهانه متمرکز می باشد (آریا،1388). رویکردهای رفتاری به فرآیندهایی مانند اضطراب، سلیقهها، انگیزهها، نیازها یا مکانیزمهای دفاعی کهاغلب نظریه پردازان در تببین شخصیت انسان و عوامل مؤثر برآن، به آنها متوسل شدهاند هیچ اشارهای نمیبینیم. به نظر رفتار گرایان شخصیت انسان چیزی جز تجمع پاسخهای آموخته شده به محرکها، یعنی مجموعه رفتارهای آشکار و نظامهای عادات نمی باشد. شخصیت تنها به چیزی اشاره دارد که بتوان آن را به صورت عینی مشاهده و دست کاری کرد. رفتارگرایان برخلاف روانکاوی، بر فرآیندهای رفتاری در ناهشیاری تأکید ندارد و بهداشت روانی و بیماری روانی را نیز در مقابل یکدیگر قرار نمیدهد، بنابراین آنچه که در مکانی دیگر بیماری روانی محسوب میگردند از دید رفتارگرایان، رفتاری است که مثل سایر رفتارها آموخته شده است. به این ترتیب از نظر رفتارگرایان، سلامت روانی رفتاری است که با یک محیط مشخص، با نوعی بهنجاری رفتاری سازگاری دارد. رفتارگرایی به سلامت روانی با نظریه اسکینر معرفی میشود. هرچند که پژوهشهای وی در این زمینه همگی در آزمایشگاه و بر روی موشها و کبوترها صورت گرفته است و نه از طریق بالینی با این حال ثابت شده است که عقاید وی از طریق شیوههای معروف به تغییر رفتار، در محیط بالینی سودمند میباشند (فرج زاده،1388). ویژگیهای مشترک افراد دارای سلامت روانی در حال حاضر یکی از شیوههای مطمئن برای تعریف سلامت روان، استفاده از ملاکهای سلامت روانی است و همانگونه که ملاحظه گردید، هریک از مکاتب موجود، با توجه به شناخت و تعریفی که از انسان دارند، در مورد سلامت روانی وی، ملاکهایی را بیان نمودهاند، به طور کلی ویژگیهای مشترک افراد داری سلامت روان در نظریههای روانشناسی به شرح زیر میباشند: طبق احترام به عواطف و احساسات دیگران، احساس رضایت از کار و زندگی، استفاده مفید، مؤثر و مطلوب از وقت خود، داشتن اعتماد به نفس، توانایی دوست داشتن، محبت و برقراری روابط مطلوب، صمیمی و منطقی با دیگران، رعایت هنجارها و معیارهای حاکم بر جامعه، توانایی مقابلهی مؤثر با فشارها و مشکلات زندگی و محیطی، قدرت آرام زیستن با خود و با دیگران در آرامش و تفاهمبودن، توانایی تصمیم گیری منطقی در هنگام بحرانها و مقاومت در برابر مشقات و مشکلات، شناخت محدودیتها و استعدادهای خود و تلاش در بهبود آنها، توانایی تعیین اهداف واقع گرایانه و مطلوب برای خود و تلاش برای دستیابی به آنها، برقراری روابط خانوادگی و اجتماعی مطلوب، صمیمی، مستحکم محبتآمیر، درک خویشتن و سعی در کنترل، هدایت و بهبود آنها، شرکت در فعالیتهای اجتماعی، احساس مفیدبودن و عدم وابستگی به دیگران و متکی به خودبودن، احساس مسئولیت و وظیفه شناسی در انجام کارها و وظایف، نداشتن پیش داوری در برخورد با مسایل محیطی، توانایی استفاده ی موزون از استعدادها و مهارتهای خود، نداشتن اختلالات روانی و فکری، دستیابی به معنا در زندگی و انتخاب شیوهای مطلوب در زندگی، آگاهی از نقاط ضعف و قوت، در زمان حال زندگی کردن و در عین حال داشتن دورنمایی از آینده برای خود، عدم خود فریبی و تظاهر نکردن به آنچه که نیستند، نداشتن ویژگیهایی از قبیل، ریاکاری، دروغگویی، حرص، طمع، حسادت، کینه توزی، خودپرستی خودخواهی، دزدی، کلاهبرداری، تجاوز به حقوق دیگران (جوکار و سمنگان،1389). اهمیت اجتماعی و اقتصادی بهداشت روانی (سلامتروانی) طبق تعریف سازمان بهداشت، بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای میگیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی و جسمی بهداشت، تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست. در این تعریف همان طور که ملاحظه میشود، سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد، طبق این تعریف شخصی که بتواند با محیط خود (اعضای خانواده، همسایگان، همکاران و به طور کلی اجتماع) خوب سازگار شود، از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود. این اشخاص با تعادل روانی پیش خواهد رفت، تعارضهای خود را با دنیای بیرون و درون حل خواهد کرد و در مقابل ناکامیهای اجتناب ناپذیر زندگی مقاومت خواهد نمود (نوید و راتوس،2007، ترجمه سیدمحمدی،1389). اگر کسی توان انجام این کارها را نداشته باشد و در نتیجه با محیط خود به شیوهی نامناسب و دور از انتظار برخورد کند از نظر روانی بیمار محسوب خواهد شد، زیرا با این خطر رو به رو خواهد بود که تعارضهای حل شده خود را به صورت نوروز نشان دهد و به شخص نوروتیک تبدیل شود. در هر جامعهای کودکان و نوجوانان درصد قابل ملاحظهای از جمعیت را تشکیل می دهند که به علت خصوصیات جسمی و روانی و اجتماعی که دارند بسیار آسیبپذیر میباشند و یکی از خطوط فرعی بالا بردن سطح سلامت روانی در مراحل مختلف رشد از دوره جنین تا پیری میباشد، که این عمل از طریق مقابله و مبارزه با شرایط بالقوه و استرسزا و زیان باری که منجر به وقوع ناپذیر فقر و جهل و نابسامانی خانوادگی و اختلالات آموزشی و اجتماعی میباشد. تحقیقات انجام شده در رابطه با بهداشت روانی کودکان و نوجوانان حاکی از این است که شیوه اختلالات روانی در بین کودکان و نوجوانان 3 تا 15 سال در کشورهای پیشرفته 5 تا15 درصد میباشد. این رقم در مورد کشورهای در حال توسعه نیز صادق میباشد. منابع علمی همچنین گویای این واقعیت هستند که مسئله بهداشت روانی کودکان و نوجوانان تحت تأثیر تغییرات اجتماعی و سیاسی نیز قرار میگیرد. چنانچه در کشورهای پیشرفته اختلالات روانی و بین کودکان و نوجوانان شهری نسبت به کودکان و نوجوانان روستایی، یا شهرهای کوچک بیشتر شود، و این افزایش را مربوط به مشکلات موجود در خانواده میدانند که ناشی از، اختلافات پدر و مادر، افسردگی و یا انحرافات والدین میباشد و یا این که به علت شرایط اجتماعی ـ اقتصادی موجود در جامعه است. بنابراین، بهداشت روانی مردم از اهمیت بسزایی برخودار است و به همین دلیل امروزه جوامع مختلف بسیج شدهاند تا سیاستهای مربوط به بهداشت روانی و پیش بینی بیماریهای روانی را سازمان دهند. این سیاستها، که میتوانند ارزشهای انسانی و اقتصادی بسیار بالایی داشته باشند، ایجاب می کنند که پیش از هر چیزی نیازهای بهداشت روانی شناخته شوند. منظور از نیازهای بهداشت روانی این است که عوامل تضمین کنندهی آن، مخصوصاً در مورد کودکان را بشناسیم، و به علتهای اختلال آن پی ببریم و با چگونگی درمان آنها آشنا شویم (گنجی، 1376، به نقل از خزل پور،1390). در سال 1948، کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی یک تعریف دو قسمتی ارائه میدهد: الف) بهداشت روانی حالتی است، که از نظر جسمی، روانی و عاطفی، در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد. برای فرد مطلوبترین رشد را ممکن سازد. ب)جامعه خوب جامعهای است که برای اعضای خود چنین رشدی را فراهم میکند، و درعین حال، رشد خود را تضمین مینماید و نسبت به سایر جوامع پر باری نشان میدهد (پارسایی کیا،1390). نظریههای سلامتروان نظریه زیگموند فروید فروید اولین دانشمندی بود که به شیوهی علمی منظم و منطقی و براساس یک سلسله اطلاعات کلینیکی، تأثیر دوران رشد و تکامل را در ایجاد شخصیت انسان مطرح نمود و اهمیت آنرا مورد تأکید قرار داد به اعتقاد او شخصیت انسان در اواخر سال پنجم زندگی کامل میشود و پس از آن هر نوع رشد و تکاملی که رخ میدهد فرعی است به نظر وی در کودکی 4 مرحله جسمانی شمولی ـ جنسی وجود دارد که شخصیت او را شکل میدهد. این مراحل عبارتند از: مرحله دهانی، مقعدی، فالیک و مرحله جنسی میباشد(نوید و راتوس،2007، ترجمه سیدمحمدی،1389). از نظر فروید، اضطراب زیربنای تمام هنجارهای روانی و در واقع اضطراب در اصل انسان را برای مقابله با خطر تجهیز مینماید و اضطراب بر سه نوع میباشد: 1ـ اضطراب واقعی یا عینی 2ـ اضطراب نوروتیک 3ـ اضطراب اخلاقی(احمدزاده،1385، به نقل از عطارشوشتری و شفاعی،1391). مطرح کردن نظریه فروید حتی به اختصار کار آسانی نیست. زیرا شکلگیری نظریه او در طول زندگی وی بصورت تدریجی و حتی تا آستانه درگذشت او در سال 1939 همچنان ادامه داشته است. از نظر فروید ساختار شخصیت شامل دستگاه پویا و مربوط به هم است. نهاد، خود، فراخود و بنابراین کار فرد رسیدن به هدفهای مورد نظر به شیوهای است که از نظر جامعه پذیرفته شده باشد. در واقع خود، نمایندهی آگاهی هشیارانه از جهان است پس در واقع از نظر فروید رشد واقعی شخصیت تابع گذر فرد از یک رشته مراحل روانی ـ جنسی است. فروید (1963) ویژگیهای خاصی برای سلامت روان شناختی که ذکر کرده است که نخستین ویژگی خودآگاهی است. یعنی هرآنچه که ممکن است در ناخودآگاهی موجب مشکل شود بایستی خودآگاه شود عوامل سرکوب شده در ناخودآگاه بایستی دگرگون شوند و انرژی صرف شده برای نگهداری آنها در ناخودآگاه بایستی به من بازگردانده شود. تجارب کودکی ناخودآگاه بایستی باز گشوده شوند و از این طریق به فرد کمک شود تا شیوهی ارضای کودکانه را رها کند. در نهایت خودآگاهی حقیقتی ممکن نیست مگر اینکه کنترل غیرواقعی و غیرضروری من برتر در هم شکسته شود(مریدی،1389؛ به نقل از پارسایی کیا،1390). زیرا ظرفیت ناخودآگاه من برتر بازتابی از تحریمها، ممنوعیتها و ایدهآلهای والدین فرد است و این مسایل در انسان نوعی احترام غیرمنطقی و انعطافپذیر را جایگزین وجدان سختگیر و اخلاقی میشود این واپسزده خودآگاه شوند میتوانیم زندگی لذتآوری را شروع کنیم خودآگاهی لذت طلبی نیست. خودآگاهی عنصر اصلی سلامت روانشناختی و در شخص بالغ نتیجه واپسزنی تمایلات غریزی جایگزین محکومیت آنها میشود به نظر فروید:«خودآگاهی برای سلامت روانشناختی کفایتکننده نیست» در نتیجه فروید معیار نهایی سلامت روانشناختی را بیگانگی منطقی از علاقهمندیها و اشتباهات عمومی میداند(سمنگان و جوکار،1389). نظریهی کارل یونگ یونگ معتقد است که در هر فرد نوعی شخصیت ناخودآگاه جمعی و از قبل تعیین شده توسط نژاد او شکل گرفته است. فرد براساس آن تجارب فردی خود را به نحوه انتخابی بر میگزیند. یعنی به وسیله تجارت فردی بخصوص شخصیت ناخودآگاه جمعی و نژادی خود رابطه و تغییر دهد. با این تعریف شخصیت فرد نتیجه نیروهای درون کهن و عوامل موجود بیرونی زمان حاضر اوست. اهمیتی که یونگ برای گذشته نژادی و تاریخی شخصیت فرد قائل بوده است باعث شده که پیش از هر روانشناسی دیگر به مطالعه مذاهب، سنبلهای قدیمی، آداب و رسوم و عقاید انسانهای اولیه بپردازیم و برای آنها همان قدر اهمیت قائل شود. به نظر یونگ شخصیت از چند سیستم جدا ولی مربوط به هم تشکیل شده است که مهمترین این سیستمها عبارت است از: ـ ایگو ـ ناخودآگاه شخصی و عقیدهها ـ ناخودآگاه جمعی علاوه براین سیستمهای متقل به صفات دیگری مانند: ـ نگرشهای برونگرایی و درونگرایی ـ کنشهای فکر ـ احساس و ابتکار نیز در نظریه یونگ دارای اهمیت خاصی هستند. از نظر یونگ فرآیند تفرد از عوامل مؤثر در سلامتروان است. تفرد در سادهترین شکل آن عبارتست از: ـ منفرد شدن ـ همگون شدن ـ تمیز تدریجی خودآگاهی از ناخودآگاهی ـ منحصر به فرد شدن بی نظیر بطور کلی فرد به خود حقیقی مبدل میشود و برای رسیدن به این تفرد نیاز است که نسبتهای ناخودآگاه و خودآگاه یکپارچه شوند. به نظر یونگ سلامت روانشناختی و خودشناسی یکسان هستند و تحقق خود به سه معیار مشخص میشود: 1ـ بایستی واپسزنی تخلیه شود. 2ـ از طریق مشارکت بیقید در مذهب و یا نمادی از این نوع ناخودآگاه را درک کند. 3ـ از طریق ایمان به نماد یا اسطورهی خصوصی به خودشناسی نزدیک میشود. از نظر یونگ، در رشد سالم، تمام نیروهای مخالف و موافق در یک هماهنگی و وحدت پیش میروند به نحوی که تکانههای نهاد یا نظارت خردمندانه «من» و مواظبت و مراقبت «من برتر» بصورت قابل قبولی فرهنگی و تحت شرایط مورد تأیید جامعه ارضا میشوند (شاملو، 1377، به نقل از مرادی دولت آبادی،1391). نظریهی آلفرد آدلر آدلر از اولین پیروان فروید بود ولی بعدها از او جدا شد و مکتب خود را به نام روانشناختی فردی تشکیل داد اساس نظریهی او براین است که انسان در اصل بوسیلهی عوامل اجتماعی برانگیخته میشود و از عوامل بیولوژیک. آدلر معتقد بود که در هر انسانی احساس حقارت وجود دارد و یکی از طرق برگزیده برای جبران احساس حقارت و ضعف تلاش برای کسب قدرت و طریق دیگر انکار و عقب نشینی از واقعیت است. از نظر آدلر سبک زندگی هر فرد منحصر به خود اوست و در تمام طول عمر الگوی رفتارهای بعدی او قرار میگیرد(شاملو، 1377، به نقل از خزل پور،1390). بنا به نظر آدلر (1937) فرد برخوردار از سلامت روانشناختی توان شهامت با جرأت عمل کردن برای رسیدن به اهدافش را دار چنین فردی جذاب و شاداب و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی را با دیگران دارد. به عقیده آدلر، فرد سالم از مفاهیم و اهداف خویش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر عذر و بهانه نیست، فردی مطمئن و خوش بین است و ضمن پذیرفتن اشکالات خود در جبران، اقدام به رفع آنها می کند (کورسنی، 1972؛ به نقل از مرادی دولت آبادی،1391). به نظر آدلر فرد دارای سلامت روان، روابط خانوادگی صمیمی و مطلوبی دارد و جایگاه خودش را در کورههای اجتماعی و خانواده بدرستی میشناسد. فرد سالم مرتباً به بررسی ماهیت اهداف و ادراکات خویش میپردازد. فرد سالم در زندگی هدفمند و غایت مدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب اهداف است. فرد سالم خالق عواطف خودش است نه قربانی آنها، فرد سالم از اشتباهات اساسی پرهیز می کند، اشتباهات اساسی شامل: ـ اهداف نادرست و محال ـ درک نادرست و توقع بی مورد از زندگی، تقلیل یا کاهش ارزشمندی خود، ارزشها و باورهای غلط میباشد. - چنین فردی سعی در کاستن عقده حقارت دارد و بدنبال غلبه و چیرگی بر بی جرأتی است و در نهایت چنین فردی موفق میشود که انگیزههای نامطلوب خود را دگرگون سازد. - فرد سالم دارای علاقه اجتماعی وصل به مشارکت اجتماعی است. جالبترین هدف شخصیت سالم به عقیدهی آدلر تحقق خویستن است. بینشگری و ابتکار فیزیکی از ویژگیهای دیگر سلامت روانشناختی است(نوید و راتوس،2007، ترجمه سیدمحمدی،1389). بازنگری پژوهش ها الف) پژوهش هاي انجام شده در داخل كشور سقائیان و سمیع (1392) در تحقیقی بر روی دانشجویان نشان داد که بین تاب آوری و شادکامی دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد و تاب آوری پیش بین معناداری برای شادکامی دانشجویان می باشد. خزل (1390) در تحقیقی بر روی 400 دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم تحقیقات خوزستان نشان داد بین ضریب سختی و تاب آوری با سلامت عمومی رابطه چندگانه برقرار است. فقیهی(1391) در پژوهشی بروی دانشجویان دانشگاه آزاد اهواز نشان داد که تاب آوری و ویژگیهای شخصیتی، شادکامی دانشجویان را پیش بینی می نماید. همچنین نشان داد بین میزان تاب آوری و شادکامی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. انتظاری (1390) در پژوهشی به رابطه بررسي رابطه شوخ طبعي با سلامت رواني در دانشجويان پرداخت و نتایج نشان داد که بين عدم سلامت روان و شوخ طبعي (مزاح) دانشجويان رابطه منفي معنادار وجود دارد. سمیع پور (1390) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با سلامت روان دانش آموزان مدارس راهنمایی شهرکرد نشان داد که بین هوش معنوی و هیجانی با سلامت روانی رابطه معنی داری و چندگانه وجود دارد. رضوانی، بهرامی و عابدی (1390) به بررسی تاثیر تنظیم هیجانات بر نشخوار فکری و شادی دانشجویان پرداختند و نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجانات باعث کاهش نشخوار فکری و افزایش شادی می گردد. سادات خشوعی (1389) به رابطه بین هوش هیجانی و شوخ طبعی در یک نمونه 320 نفری پرداخت. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و کلیه ابعادش با شوخ طبعی رابطه مثبتی وجود دارد. همچنین از بین مولفه های هوش هیجانی، خوش بینی و خودشکوفایی و شادمانی قادرند شوخ طبعی را پیش بینی کنند. مسعودی نیا (1389) در یک نمونه 350 نفری با هدف بررسی رابطه تنظیم هیجانی و عزت نفس با شادکامی دانشجویان شهر اصفهان نشان دادند که بین تنظیم هیجانی و مولفه های آن با شادکامی رابطه معناداری وجود دارد و بین تنظیم هیجانی و عزت نفس با شادکامی دانشجویان رابطه چندگانه وجود دارد و تنظیم هیجانی بهترین پیش بین شادکامی دانشجویان است. در پژوهشی علیپور و همکاران (1389) به بررسی رابطه ی شادکامی و هوش معنوی با سلامت روان دانشجویان پرداختند. یافته ها نشان داد که همبستگی مثبت و معنی داری بین شادکامی و هوش معنوی با سلامت روان وجود دارد و هوش معنوی بهترین پیش بین سلامت روان بود. نصیر(1389) به بررسی رابطه ی راهبردهای مقابله با استرس و تاب آوری با سلامت روان پرداخت و نتایج بدست آمده حاکی از رابطه معنادار بین تاب آوری با سلامت روان بود. در پژوهش باقری و همکاران (1389) بر روی یک نمونه 400 نفری از دانشجویان مشخص گردید، بین هوش معنوی و هیجانی با سلامت روان رابطه ساده و چندگانه وجود معناداری وجود دارد. قادری و همکاران (1388) در پژوهشی تحت عنوان رابطه هوش هیجانی و مولفه های آن با سلامت روان در یک نمونه 300 نفری از دانشجویان، نشان دادند که مولفه های هوش هیجانی با سلامت روان ارتباط دارد و و مولفه های همدلی، خود ابرازی، مسئولیت پذیری اجتماعی، خوش بینی و تحمل فشار روانی قادر به پیش بینی سلامت روانی است. دهشیری و همکاران (1388) طی مطالعه ای به بررسی رابطه سبک های شوخ طبعی، بهزیستی فاعلی و هوش هیجانی در دانشجویان شهر اصفهان پرداختند. نمونه پژوهش شامل 240 دانشجو بود و نتایج نشان داد که سبک های پیوند جویانه با توانایی های شناختی و بهزیستی فاعلی و هوش هیجانی رابطه مثبت معناداری دارد. خودارزنده سازانه، پرخاشگری و خودتحقیری با هوش هیجانی رابطه منفی معناداری دارد. همچنین مشخص گردید سبک پیوندجویانه بهترین پیش بین بهزیستی فاعلی و هوش هیجانی در دانشجویان می باشد. جمالی و همکاران (1388) در پژوهش خود بر روی اعضای هیئت علمی واحدهای منطقه 1 دانشگاه آزاد اسلامی به این نتیجه دست یافتند که رابطه معناداری میان هوش معنوی با تعهد زناشویی دانشجویان متاهل وجود دارد. پونده نژادان و درخش (1388، به نقل از انتظاری،1390) در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه انعطاف پذیری کنشی و عزت نفس با ابعاد سلامت روان در میان کارکنان شرکت مخابرات دهدشت به این نتیجه دست یافتند که بین انعطاف پذیری کنشی و عزت نفس با ابعاد اضطراب، افسردگی، ناکش وری اجتماعی و کارکرد جسمانی رابطه ی معنی دار منفی وجود دارد. رئیسی (1387) در پژوهش خود به بررسی رابطه ی میان هوش فرهنگی و معنوی با سرسختی روانی دانشجویان پرداختند و به این نتیجه دست یافتند که بین هوش فرهنگی و معنوی با سرسختی روانی رابطه ی معنی داری وجود دارد و هوش معنوی بهترین پیش بین سرختی روانی دانشجویان است. اسکندری (1387) در پژوهشی دیگر در یک نمونه 200 نفری از دانشجویان تحت عنوان بررسی رابطه کیفیت زندگی با شوخ طبعی دانشجویان دانشگاه آزاد تهران نشان داد که بین کیفیت زندگی و شوخ طبعی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین مشخص شد بین سبک های پیوند جویانه و خودارزنده سازی با کیفیت زندگی رابطه مثبت و بین سبک های شوخ طبعی پرخاشگرایانه و خود تحقیر گرایانه رابطه منفی معناداری وجود دارد. ب) پژوهش هاي انجام شده در خارج از كشور لازارو، کاپونز و آنتونت (2013) در پژوهشی نشان داد تاب آوری، میزان بالای سلامت روان را پیش بینی می نماید و با آن رابطه معناداری دارد. وایت و ریچاردسون (2012) پژوهشی با هدف تعیین اثر یک برنامه آموزش تاب آوری در محیط تحصیلی (شامل تاب آوری شخصی و روابط تاب آوری) انجام دادند. نتایج گویای آن بود که تاب آوری می تواند رابطه مثبتی با سلامت روان افراد داشته باشد. میلرک و همکاران (2011) در پژوهشی بر روی دانشجویان نشان دادند که تنظیم هیجانات و مولفه های آن پیش بینی کننده کیفیت زندگی و سلامت روان می باشد و تنظیم هیجانات باعث افزایش کارکردهای اجتماعی دانشجویان می شود و افسردگی و اضطراب را کاهش می دهد. ساروگلو و اسکاریوت (2010) در طی پژوهشی بر روی دانشجویان نشان داد که سبک های شوخ طبعی سالم و مثبت با سلامت روان رابطه معناداری دارند. گملیک و همکاران (2010) در پژوهش خود در دانشگاه مرمره در کشور ترکیه به این نتیجه رسیدند که بین تاب آوری و سلامت روان دانشجویان رابطه معنی داری وجود دارد. ترج و موربرگ (2010) مطالعه‌اي را تحت عنوان رابطه بين هوش معنوی و ناگویی هیجانی با سلامت روان انجام دادند. اين تحقيق بر روي يك نمونه 259 نفري (132 دختر و 127 پسر) از نوجوانان 14 تا 16 ساله نروژي انجام شد. نتايج نشان داد كه بين هوش معنوی با سلامت روان رابطه مستقیمی وجود دارد. آباالراب و الزرو (2009، به نقل از سقائیان و سمیع،1392) به نقل از در تحقيقي به رابطه تاب آوری با سبک های تفکر و شادکامی پرداخته و عنوان نموده است كه تاب آوری به میزان بالایی با میزان بالای شادکامی رابطه معنادار و مثبتی دارد. واین رانگ تای (2009) نیز در پژوهشی بر روی دانشجویان به این نتایج دست یافت که بین هوش معنوی با سلامت روان رابطه ی معنی داری وجود دارد. کاستا (2009، به نقل از باقری و همکاران،1389) در پژوهشی نشان داد که رابطه معناداری بین هوش معنوی با رضایت زناشویی وجود دارد. مك كورميك، ‌آيرس و بيچي (2007، به نقل از سقائیان و سمیع،1392) در تحقيقي رابطه ميان تاب آوری و سبكهاي مقابله اي با شادکامی را در معلمان مورد بررسي قرار دادند. يافته هاي آنها نشان داد تاب آوری بطور معناداری شادکامی معلمان را پیش بینی می نماید. فلاوین (2008، به نقل از فقیهی،1391) در بررسی اثر هوش معنوی و شناختی با رضایت زناشویی نشان داد رابطه معناداری بین هوش معنوی با رضایت زناشویی وجود دارد. در مطالعه ای دیگری مریل (2008، به نقل از سمیع پور،1390( بر روی یک نمونه 250 نفری از دانشجویان نشان داد آموزش هوش معنوی بر میزان آرام سازی و سلامت روان تاثیر فراوانی دارد و موجب افزایش این ابعاد می گردد. راتر و مایر و کارولین (2007، به نقل از سقائیان و سمیع،1392) در پژوهشی نشان داد که بین هوش معنوی و تعهد عاطفی زناشویی دانشجویان متاهل رابطه معناداری وجود دارد و هوش معنوی قادر به پیش بینی تعهد عاطفی زناشویی است. پارکر (2009) در پژوهشی تحت عنوان درک تأثیرات وجود هوش هیجانی در سلامت روان بر روی 360 نفر از دانشجویان نشان داد که هوش هیجانی در عدم درک افسردگی و اضطراب تاثیر بسزایی دارد و بین هوش هیجانی با سلامت روان رابطه معناداری برقرار است(مسعودی نیا،1389) دی و کارل (2004) در مطالعه ای بر روی دانشجویان به رابطه بین ابعاد مختلف تنظیم هیجانی و هوش معنوی با سلامت روان پرداختند و نشان دادند که بین ابعاد مختلف تنظیم هیجانی و هوش معنوی با سلامت روان رابطه وجود داردو راهبرهای مثبت تنظیم هیجان و هوش هیجانی بطور موثری سلامت روان را پیش بینی می کنند (به نقل از مسعودی نیا،1389). باسول و بودریو (2000، به نقل از رضایی،1387) در پژوهشی تحت عنوان رابطه هوش هیجانی و سرسختی روانی با سلامت روان دانش آموختگان در انگلستان نشان دادند، رابطه معناداری بین هوش هیجانی و سرسختی روانی با سلامت روان دانش آموختگان وجود دارد. همچنین مشخص شد بین ابعاد هوش هیجانی و ابعاد سلامت روان رابطه معنادار و چندگانه ای وجود دارد. منابع فارسی آریا، ساره. (1388). بررسی رابطه باورهای انگیزشی با سلامت روانی دانش آموزان دبیرستانی دختر ناحیه 4 اهواز. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. آریایی، مهران. (1389). رابطه تاب آوری با خود اثر بخشی در پزشکان شهرستان کاشمر، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت جام. احمدزاده، علی. (1389). رابطه شوخ طبعی با رضایت از زندگی دانشجویان رشته های علوم انسانی. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی کرمان. اسکندری، ستار. (1387). رابطه کیفیت زندگی با شوخ طبعی دانشجویان دانشگاه آزاد تهران. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی کرمان. انتظاری، سهیلا. (1390). بررسي رابطه شوخ طبعي با سلامت رواني در دانشجويان. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی گرمسار. ایران نژاد، فریبا. (1389). رابطه بین خوش بینی، شادکامی و هوش هیجانی با انعطاف پذیری کنشی در معتادین مرد شهرستان ماهشهر، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم تحقیقات خوزستان. ایزدی، فروغ. (1389). رابطه بین خوش بینی، شادکامی و هوش هیجانی با انعطاف پذیری کنشی در معتادین مرد شهرستان ماهشهر، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم تحقیقات خوزستان. باقری، ستار. جاوید، رضا و دوستانی، مهران. (1389). بررسی هوش معنوی و هیجانی با سلامت روان در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه شهید چمران اهواز. برنا، محمد رضا و سواری، کریم. (1387). ارتباط ساده و چندگانه نگرش های مذهبی، سلامت روانی، رضایت از زندگی و عزت نفس با احساس شادکامی در بین دانشجویان. فصلنامه علمی پژوهشی یافته های نو در روانشناسی. سال دوم. شماره 8 : 76- 86. بشارت، شیرین. صالحی نیما و زبردست، باران. (1387). رابطه ی تاب آوری و سخت کوشی با موفقیت ورزشی و سلامت روان در ورزشکاران شهر تهران، پایان نامه کارشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. بهبهانی، رزیتا. (1387). بررسي رابطه سبک های مقابله با استرس با تاب آوری زنان مطلقه شهر اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید چمران اهواز. پارسایی کیا، فریبا. (1390). رابطه سلامت روان با دلبستگی شغلی کارکنان بانک ملی اهواز. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. جمالی ، صديقه. رقیبی، مهوش و سالاري درگي، زهره. (1389). رابطه هوش معنوی با تعهد زناشویی دانشجویان متاهل. مجله دانشگاه علوم پژشکی شهید صدوقی یزد. شماره 3، دوره 18، 242-235. جوکار، لیلا و سمنگان، بهناز. (1389). رابطه تعلل و سلامت روان در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی و احد اهواز. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. جوهری نیا، رضا. (1385). مقایسه اضطراب مرگ و اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر و پسر دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه شهید چمران اهواز. حسینی، ساره .(1391). بررسی رابطه ی بین تاب آوری و فرسودگی شغلی با تعهدسازمانی پرستاران شهر شیراز. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت. حلاجانی، فاطمه. (1389). رابطه تنظیم هیجانی، فراشناخت و خوش بینی با اضطراب امتحان در دانشجویان تحصیلات تکمیلی واحد علوم و تحقیقات خوزستان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم و تحقیقات خوزستان. خدارحیمی، محمد. (1374). رابطه اضطراب مرگ با خوش بینی و سلامت روان دانشجویان. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. خزائلی، مریم و پارسا، بیتا. (1388). مقایسه ی رابطه ی ساختار انگیزشی،تاب آوری،استرس ادراک شده و رضایت از زندگی در دختران پرورشگاهی و غیر پرورشگاهی. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. خزل پور، بیتا. (1390). بررسی رابطه سازگاری فردی و اجتماعی با سلامت روانی مددکاران بهزیستی شهر اهواز. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. خزل، شیدا. (1390). بررسی رابطه ضریب سختی و تاب آوری با سلامت عمومی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم تحقیقات خوزستان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. خلیلی، سارا. (1392). اثربخشی موسیقی درمانی بر سلامت روان دانشجویان علوم تحقیقات خوزستان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم تحقیقات خوزستان. داوودی، ایران و نجاریان، بهمن. (1380). ساخت و اعتبار یابی فرم کوتاه شده 90-SCL. مجله انجمن روانشناسی. شماره 18. دهشیری، غلامرضا. علی نیا کروئی، رستم. دوستی، علی و یارعلی، محمد حسن. (1387). سبک های شوخ طبعی، بهزیستی فاعلی و هوش هیجانی در دانشجویان. فصلنامه روانشناسان ایرانی، سال 5، شماره 18: 169-159. رحیمیان بوگر، فرید و اصغر نژاد، رضا. (1387). رابطه سرسختی روان شناختی و تاب آوری را با سلامت روان در جوانان و بزرگسالان بازمانده زلزله شهرستان بم، فصلنامه یافته های نو در روانشناسی، دوره دوم. 8: 24-15. رضاپور، غلام. (1389). رابطه ی فرسودگی شغلی با سلامت روان با نقش کنترل کنندگی جنسیت و تاب آوری در معلمین ابتدائی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید چمران اهواز. رضوانی، شیوا. بهرامی، فاطمه و عابدی، محمدرضا. (1390). تاثیر تنظیم هیجانی بر شادکامی و نشخوار فکری دانشجویان. فصلنامه یافته های نو در روانشناسی، دوره 5، شماره 8: 56-43. رئیسی، علی. (1387). رابطه هوش فرهنگی و معنوی با سرسختی روانی دانشجویان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید چمران اهواز. سادات خشوعی، مهدیه سادات. (1389). رابطه بین هوش هیجانی و شوخ طبعی دانشجویان دانشگاه. فصلنامه مطالعات تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی، دوره 6، سال 3: 107-97. ساعتچی، محمود. کامکاری، کامبیز و عسکریان، مهناز. (1390). آزمون های روانشناختی. تهران: انتشارات ویرایش. چاپ دوم. سامانی، سارا. صحراگرد، امل و جوکار، تینا. (1386). رابطه تعاملی تاب آوری، سلامت روانی و رضایت از زندگی بیماران زن، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال سیزدهم،3: 290 – 295. سقائیان، غلامرضا و سمیع، عبدالله. (1392). رابطه تاب آوری و صفات شخصیتی با شادکامی دانشجویان. سومین همایش ملی روان شناسی سلامت و خانواده، دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت، 17 و 18 اردیبهشت. سعیدی، ایران. (1391). مقایسه هوش معنوی و تاب آوری معتادین و افراد عادی شهر اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز سمیع پور، اردلان. (1390). بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با سلامت روان دانش آموزان مدارس راهنمایی شهرکرد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی شیراز. سهرابی، فرامرز. (1385). درآمدی بر هوشمعنوی، فصلنامه معنا، ویژهنامه روانشناسیدین، شماره 2: 34-18. شاکری نیا، ایرج و محمدپور، مهری. (1389). رابطه استرس شغلی و تاب آوری با فرسودگی شغلی در پرستاران زن. فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه. سال چهاردهم، شماره دوم. شاوران، مژگان. دخیل پور، علی. مرادیان، خلیل و رهبریان، محمد. (1385). تاثیر آموزش هیجان محور بر میزان شوخ طبعی دانشجویان. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی کرمان. عباسپور دوپلانی، طاهره. (1389). رابطه فراشناختی و خلاقیت با تاب آوری در دانشجویان. فصلنامه یافته های نو در روانشناسی. سال پنجم. شماره 14. صص 111- 124 . عطاری شوشتری، مرضیه و شفاعی، ثمره. (1391). رابطه اضطراب مرگ با سلامت روان بیماران سرطانی شهر اهواز. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی کرمان. علیپور، فرید. محمدپور، ابراهیم و بختیار، سعید. (1389) شادکامی و هوش معنوی با سلامت روان دانشجویان دانشگاه چمران اهواز. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه شهید چمران اهواز. فدایی، رضا. (1373). رابطه سلامت روان با بهزیستی و رضایت شغلی کارکنان ملی حفاری ایران در شهر اهواز. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه شهید چمران اهواز. فرج زاده، محسن. (1388). بررسی رابطه احساس امنیت شغلی و حمایت ادراکی با سلامت روانی کارکنان آب و برق شهرستان دهدشت. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت. فقیهی، مریم. (1391). رابطه تاب آوری و ویژگی های شخصیتی، شادکامی دانشجویان دانشگاه آزاد تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی تهران. قادری، مینا. صبری، نازان. حسنوند، شقایق و موسوی، سارا. (1388). رابطه هوش هیجانی و مولفه های آن با سلامت روان دانشجویان. فصلنامه روانشناسی کاربردی، دوره 9، شماره 4: 56-47. کندری، علی. (1381). بررسی رابطه تاب آوری با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزاد اهواز، پایان نامه کارشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. کوچکی، شهلا. (1391). رابطه هوش معنوی با تعهد زناشویی زوجین. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی شیراز. محمدی، دانیال. (1384). رابطه تاب آوری با توانمندی روانی پرستاران بیمارستان های شهر آبادان، پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. مرادی دولت آبادی، مژگان. (1392). مقایسه هوش هیجانی، سلامت روان و رضایت شغلی دبیران زن و پرستاران شهرستان صحنه. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی کرمان. مرعشی، سیّد علی. (1390). تأثیر آموزش هوش معنوی بر بهزیستی روان‌شناختی، اضطراب وجودی و هوش معنوی در داشجویان دانشکده‌ی نفت اهواز. پایان‌نامه‌ی دکتری، دانشکده‌ی علوم‌تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز. مریدی، صدف. (1389). مقایسه تاب آوری دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علوم پزشکی اهواز. پایان نامه کارشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. مسعودی نیا، راشین. (1389). رابطه تنظیم هیجانی و عزت نفس با شادکامی دانشجویان شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان. موسوی، زهرا و تامولی، لیلا. (1389). رابطه بین وسواس مذهبی و هوش معنوی با سلامت روان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. مرادی، مژگان. (1383). اثربخشی هیجان مداری را بر کیفیت زندگی، افسردگی، اضطراب و احساس سلامت عمومی دانشجویان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم تحقیقات خوزستان. نصیر، رضا. (1389) رابطه ی راهبردهای مقابله با استرس و تاب آوری با سلامت روان در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان دزفول . پایان نامه کارشناسی. دانشگاه شهید چمران اهواز. نعمت زاده، سیمین. (1392). اثربخشی مهارت هوش هیجانی بر میزان سلامت روان بیماران ایدزی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز. نوید، جفری و راتوس، اسپنسر. (1389). بهداشت روانی. ترجمه یحیی سیدمحمدی. تهران: انتشارات ارسباران.چاپ دوم. منابع لاتین Adelman, k. (2005). Resiliency and creativity. Articles from rostered Lay ministers Volume 21 Number 6. Amram, J. (2005). Intelligence Beyond IQ: The contribution of emotional and spiritual intelligences to effective business leadership, Institune of Transpersonal Psychology. Block, J. (2002). Personality as an affect – procesing system. Mahwah. NJ: Elbaum. Cefai, C. (2008). Promoting resilience in the Classroom: A guide to developing pupils emotional and cognitive skills. Jassica kingsley publishers. London. UK. Crichton, J.C.A. (2008). Qualitative study of spiritual intelligence in organizational leaders. A Dissertation, the Marshall Goldsmith School of Management. Diener, E., Lucas, R., Schimmack, U. & Helliwell, J. (2009). Well- being for policy. New York: Oxford University Press. Gemlik, N., Soares, J.F., Grossi, G. & sondin, O. (2010), The relationship between resilience And mental health Among Health sector staff in Turkey, Journal of Global Strategic, V: 8, 137-149. Janson, J.O. (2000). Spiritual intelligence 12 month after coronary bypass graft surgery . Heart lung. 29, 410 – 10. Lazaro, H. Capones, T. & Antonette, R. (2013). Relationship of resilience with happiness and mental health to students. Journal of psychology. Vol. 38.No. 6, pp.337-344. MaiaDuerr, H .(2008). The use of meditation and mindfulness practices of support military care providers: Aprospectus.V2, 28-39. Marsh, P.T .(1996). Resilience: A historical review of the construct. Journal of the California Alliance for the mentally illneses; 7 (3): 4-6. McMullen, B. (2003). Spiritual intelligence; www. Studentbmj.com. Mirec, H,. Donte, F., Robins, H. & Melisa, D. (2011). Relationship of emotion rogulation with mental health and quality of life. journal of Social Behavior,32, 323-334. Nasel, D. D. (2004). Spiritual Orientation in Relation to Spiritual Intelligence: A consideration of traditional Christianity and New Age/individualistic spirituality; Unpublished thesis. Australia: The university of south Australia. Saroglou, V. and Scarit, C. (2010). Homor styles questionnaire: personality and educational corrlates in belgian hight school and college students. European Journal of personality .16.45-55. Stive, W. (2011). Resilience and organizational citizenship behavior intentions: pair rewards fair treatment. journal of social psychology. 142,3. Terje, G. and Morberg, K. (2010). Relationship of spiritual intelligence and Alexithymia with mental health of Students. Journal of Stress and Health, 32, 323-334. Wain, U. Ruin, A. & Tai, L. (2009). The relationship spiritual intelligence and happiness support of the mental health Clinical Instructor, of Students. Journal of Indian Academy of Applied Psychology. 34. 110-118. Walf. A. Annalakshmi. N. & Bernard. B. (2008). The resilience individual A personality Analyises. Journal of Indian Academy of Applied Psychology. 34. 110-118. Waller, M.A. (2001). Resilience in ecosystemic eohtext: Erolution of the child. American journal of Orghopsychiatry 71.:290-297. Wayet, H. & Richardson, E. (2012). The Meta theory of resilience and resilience. journal of Academic, Vol. 58 (3), 307-321. Wegan, A.D. (2002). Validation of the united states version of the world Spiritual intelligence. Journal of clinical Epidemiology، 53،1-12.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود پروژه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید