صفحه محصول - پیشینه و مبانی نظری سلامت معنوی

پیشینه و مبانی نظری سلامت معنوی (docx) 19 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 19 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

سلامت معنوی ما مخلوقاتی هستیم که در این دنیا خود را غریب، سرگردان و پا در هوا احساس می‌کنیم و به دنبال این هستیم که معنایی از اتفاقات این جهان به خود عرضه کنیم تا خود را از غربت نجات دهیم و اتصال خود را به مبدایی نشان دهیم تا بتوانیم خود را از تنهایی رها کنیم... دوست داریم که بدانیم کجا هستیم؛ از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم و منزلگاه واقعی ما کجاست... قرابت اینگونه سخنان روان تحلیلگران جدید با اشعار بسیاری از بزرگان ما مانند مولانا، حافظ و... ضمن سندیت بخشیدن بر فطری و جهان شمول بودن این سوالات، اهمیت معنویت و نیازهای معنوی را به ذهن متبادر می‌کند. نیازهای معنوی به عنوان یکی از عمیق‌ترین نیازهای بشر از نیازهایی است که شناسایی و تامین آن در ارتقای سلامت و توسعه پاسخ به بیماری، جایگاه ویژه ای دارد. استال وود و استول (۱۹۷۵) نیازهای معنوی را چنین تعریف می‌کنند: «هر عاملی که برای ایجاد یا ابقای ارتباط پویای فرد با خداوند (که توسط آن فرد تعریف می‌شود) و خارج از این رابطه، برای تجربه بخشودن، عشق، امید، اعتماد، معنا و هدف در زندگی ضروری است.» امروزه، شناسایی نیازهای معنوی اهمیت خاصی پیدا کرده است. برای مثال جورج گالوپ، ریاست موسسه بین المللی جورج گالوپ با بهره گیری از تحقیقات معنوی و مذهبی متنوع و بسیار به شناسایی ۶ نیاز معنوی پایه و بنیادی مردم آمریکا در زمان حاضر پرداخته است: ۱- نیاز به اینکه معتقد باشند زندگی معنا دار است و هدفی دارد. ۲- نیاز به داشتن حس اجتماعی و ارتباطات عمیق تر. ۳- نیاز به قدردانی شدن و مورد احترام واقع شدن. ۴- نیاز به گوش داده شدن و شنیدن. ۵ -نیاز به این احساس که ایمانشان در حال رشد است. ۶- نیاز به کمک عملی در توسعه ایمانی کارآمد. 2-3-1- شناسایی راهکار مناسب در تبیین سلامت معنوی کمیسیون الحاقی اعتباری سازمان مراقبت سلامت (JCAHO) نیز بر لزوم اعمالی که شناخت و تامین نیازهای معنوی و مذهبی بیماران را فراهم می‌کند تاکید کرده است (ونس، ۲۰۰۱). با این تفاسیر چنین به نظر می‌رسد که پرداختن به معنویت بدون بذل توجه کافی به مسایل زیربنایی تر آن مانند شناسایی نیازهای معنوی ما را به سرمنزل مقصود که سلامت معنوی است، نخواهد رسانید. از این رو پژوهشگران متعددی به شناسایی و طبقه بندی مولفه هایی که در زمره نیازهای معنوی قرار می‌گیرند پرداخته‌اند. این مولفه ها عبارت‌اند از: - نیاز به معنا و هدف - نیاز به عشق و وابستگی - نیاز به بخشودن - نیاز به منبع امید و قدرت - نیاز به آفرینندگی و خلاقیت - نیاز به اعتماد - نیاز به ابراز باورها و ارزش‌های فردی - نیاز به فعالیت‌های معنوی - نیاز به بیان باور فرد به خدا در اینجا باید توجه داشت که معنویت و نیازهای معنوی با اعمال و باورهای پذیرفته شده یک فرهنگ خاص بیان شده و شکل می‌گیرد. برای مثال در جامعه ما معنویت اغلب توسط یک چارچوب مذهب، برانگیخته شده یا توسعه یافته است که بالطبع به دنبال آن نیازهای معنوی ما نیز تحت تاثیر این آموزه‌ها و اید ئولوژی ها قرار می‌گیرد. با وجود این و با وجود جایگاه معنویت و مذهب به خصوص در زمان بحران مانند تشخیص و درمان بیماری‌های مزمن یا کنارآمدن با مشکلات در فرهنگ ایرانی اغلب به طبقه بندی‌هایی از نیازهای معنوی استناد می‌کنیم که بر اساس پژوهش‌هایی با محوریت رویکردهای یهودی – مسیحی به معنویت بنا نهاده شده‌اند. این مطلب به معنای نادیده گرفتن اهمیت این طبقه بندی‌ها نیست بلکه مقصود آن است که پذیرش این طبقه بندی‌ها به عنوان نیازهایی فطری و جهان؟ شمول نباید باعث نادیده انگاشتن آثار ناشی از خلأ شناسایی این نیازها در زمینه فرهنگ بومی ما شود. 2-3-2- شناخت نیازهای معنوی در بیماران انسان می‌تواند به وسیله جستجوی معنا در همه تجارب زندگی برانگیخته شود اما در تجربه بیماری و رنج و درد، معنا و معنویت جایگاه برجسته تری در زندگی بیشتر انسان‌ها پیدا می‌کنند. امروزه، مسایل مربوط به معنا و معنویت به عنوان مولفه هایی ضروری در تجربه بیماری‌های مزمن به گونه ای که می‌تواند به طور جدی نگاه افراد را نسبت به خود، بیماری و آینده تحت تاثیر قرار دهد موردپذیرش قرار گرفته است. از این رو پرداختن به نیازهای معنوی این افراد و اولویت بندی آن‌ها از اهمیتی مضاعف برخوردار است. در اینجا این وظیفه متخصصان سلامت است که با تامین نیازهای معنوی افراد به آن‌ها کمک کنند تا درزمان بحران مانند پذیرش تشخیص پایانی، فقدان فرد مورد علاقه یا سازگاری با زندگی همراه با ناتوانی دائم به حسی از معنا دست یابند. برای نیل به این هدف، برخورداری از برخی مهارت‌ها در متخصصان امر ضروری است: - آگاهی از ارزش‌های معنوی و مذهبی خود و چگونگی تاثیر آن بر افراد دارای رسوم معنوی گوناگون. - برقراری رابطه تفاهم آمیز و همراه با احترام با افراد دارای باورهای معنوی متفاوت از خود. - آگاهی از تاثیر باورهای معنوی شخصی خود بر قضاوت‌های بالینی. - حساسیت نسبت به باورها و رسوم معنوی و مذهبی مراجعان. - تلاش برای درک جهان بینی و باورهای معنوی بی همتای فرد و اجتناب از ایجاد پیش فرض‌هایی درباره فرد تنها بر اساس وابستگی مذهبی او. - آگاهی از چگونگی فائق آمدن بر تعارض‌هایی که در طی درمان، در ارزش‌ها و باورها ایجاد می‌شوند. - تلاش برای آگاهی از منابع معنوی در زندگی مراجع و ترغیب او برای به کارگیری این منابع به منظور کنارآمدن، بهبود و تغییر. چطور معنویت بر سلامت خانواده اثر می‌گذارد؟ بررسی‌های پزشکی اخیر بیانگر آن است که افراد با معنویت رفتار خود تخریبگرانه کمتری (مانند خودکشی، سیگار کشیدن ومصرف مواد مخدر) از خود بروز می‌دهند، استرس کمتری دارند و رضایت کلی‌شان از زندگی بیشتر است. اغلب پژوهش‌هایی که معنویت را با سلامت جسمی ارتباط داده‌اند بروی افراد سالمند انجام شده‌اند؛ اما این داده‌ها بارقه‌ای از پیوند احتمالی زندگی همراه با معنویت و سلامت افراد در همه سنین هستند. با وجودی که نشان داده شده است که معنویت افسردگی را کاهش می‌دهد، فشار خون را بهبود می‌بخشد، دستگاه ایمنی را تقویت می‌کند، اما همچنین باید در نظر داشته باشید که عقاید مذهبی مانع از مراقبت‌های پزشکی از کودکان نشود. معنویت و سلامت جسمی: پزشکان و دانشمندان زمانی از بررسی رابطه معنویت با پزشکی پرهیز می‌کردند، اما در 10 سال گذشته این نگرش تغییر کرده است. بررسی‌ها نشان می‌دهند که مذهب و ایمان می‌تواند به بهبود سلامت و مقابله با بیماری‌ها از این روش‌ها کمک کند: فراهم کردن حمایت‌های اجتماعی اضافی مانند گروه‌های مذهبی یاری‌رسان به بیماران. بهبود بخشیدن به مهارت‌های کنارآمدن با بیماری‌ها از طریق دعا و این عقیده که همه چیزها هدفی دارند. یک بررسی 7 ساله بر روی شهروندان سالمند نشان داده است داشتن ارتباط مذهبی با ناتوانی جسمی و افسردگی کمتر همراه است. میزان مرگ و میر پیش از یک تعطیلات مهم مذهبی در میان این گروه سالمندان کمتر از حد انتظار بود، به طوری که پژوهشگران پیشنهاد کردند ممکن است ایمان مرگ را در این موارد به تاخیر انداخته باشد. افراد سالمندی که به طور مرتب در مراسم مذهبی حضور پیدا می‌کنند دستگاه ایمنی سالم‌تری نسبت به آن‌هایی که در این مراسم حاضر نمی‌شوند، دارند. آن‌ها همچنین با احتمال بیشتری فشار خون به طور مداوم پایین‌تر دارند. بیمارانی که تحت عمل جراحی قلب باز قرار می‌گیرند و عقاید مذهبی‌شان به آن‌ها احساس توانمندی و آرامش می‌دهد، سه برابر با احتمال بیشتری نسبت به افرادی که بستگی مذهبی ندارند، پس از عمل زنده می‌مانند. معنویت و سلامت روانی: عقاید مذهبی و معنوی همچنین نقش مهمی در نحوه برخورد افراد با شادی‌ها و سختی‌های زندگی دارند. ایمان ممکن است به فرد حسی از هدفمندی بدهد و اصول راهنمایی برای زندگی در اختیار او بگذارد. هنگامی که خانواده‌ها با موقعیت‌های سخت مانند مشکلات سلامت اعضای‌شان روبه‌رو می‌شوند، اعتقادات و اعمال مذهبی می‌تواند به آن‌ها کمک کند با احساس عجز و نومیدی مقابله کنند، معنا و نظم را به زندگی‌شان باز گردانند و حسی از تسلط بر موقعیت را به دست آورند. معنویت برای برخی از خانواده‌ها منبع مهمی از احساس توانمندی است. بررسی‌های پزشکی ثابت کرده‌اند که معنویت اثرات عمیقی بر حالات روانی دارد. در یک بررسی بر روی گروهی از مردان بستری در بیمارستان، حدود نیمی از از آن‌ها مذهب را به عنوان عاملی یاری‌رسان در کنار آمدن با بیماری‌شان ذکر کردند. یک بررسی دوم نشان داد که هر چه بیماران مذهبی‌تر باشند، با سرعت بیشتری از بیماری‌های مشابه بهبود پیدا می‌کنند. بررسی سوم نشان دهنده میزان بالای امید و خوش‌بینی، عوامل اصلی در مقابله با افسردگی، در میان افرادی بود که اعمال مذهبی‌شان را به طور مرتب انجام می‌دادند. آیا عقاید معنوی به تربیت فرزندان کمک می‌کند؟ حضور یافتن در مراسم متعارف مذهبی ممکن است به برخی از خانواده‌ها کمک کند با ارزش‌های معنوی‌شان ارتباط برقرار کنند، اما معنویت تنها از این طریق به خانواده‌ها کمک نمی‌کند. شیوه‌های کمتر سنتی نیز به کودکان و والدین کمک می‌کند تا معنای روحانی برای زندگی بیابند. برای اینکه معنویت را در خانواده خودتان ارتقا ببخشید، ممکن است کار را با بررسی ارزش‌های خودتان شروع کنید. از خودتان بپرسید: چه چیز برای من مهم است؟ تا چه حدی فعالیت‌های روزانه من بازتاب‌دهنده ارزش‌های من است؟ آیا من چیزهایی را برایم اهمیت و ارزش بیشتری دارند به خاطر مشغول بودن به چیزهایی که اهمیت و ارزش و کمتری دارند، نادیده نمی‌گیرند. این توصیه‌ها می‌تواند به خانواده شما کمک کند: ریشه‌های خود را جستجو کنید. شما و کودکانتان در بررسی گذشته مشترکتان می‌توانید ارزش‌های مربوط زمان‌ها و مکان‌های قبلی خانوادگی‌تان را یادآوری کنید، و حسی از تاریخ و ارزش‌های خانواده گسترده‌تان را به دست آورید. مشارکتتان را در اجتماع اطرافتان بررسی کنید. اگر از پیش در یک گروه اجتماعی فعال هستید، ممکن است بخواهید نقش بزرگ‌تری را به عهده بگیرید- در درجه اول برای خودتان و در درجه بعدی به عنوانی یک سرمشق برای کودکانتان. اگر به یک گروه اجتماعی نپیوسته‌اید، به تحقیق در ناحیه سکونتتان بپردازید تا چنین گروه‌هایی را پیدا کنید. احساساتتان در هنگام تولد یا به فرزندی پذیرفتن را به کودکتان یادآوری کنید. سعی کنید به این لحظه در ذهنتان بازگردید و امیدها و رویاهایی را که در آن زمان داشتید به یاد بیاورید. این کار ممکن است شروع جستجوی شما برای احساسات مشابه یا مربوط به آن در زندگی روزمره‌تان باشد. زمان‌هایی را به نشستن در کنار کودکانتان در سکوت اختصاص دهید. چند دقیقه‌ای را به تنهایی یا همراه آن‌ها به تامل در نفستان بپردازید. به نقشتان به عنوان پدر یا مادر، به زندگی‌تان به عنوان یک فرد، و به جایگاهتان در طرح بزرگ‌تر چیزها فکر کنید. زمانی را به بحث کردن درباره این افکار با کودکانتان اختصاص دهید و به نظرات آن‌ها در باره معنای معنویت گوش فرا دهید. به پیاده‌روی در طبیعت بپردازید. طبیعت همیشه یک عامل الهام‌بخش و راهنمای معنوی بوده است. پیاده‌روی به شما آرامش می‌بخشد و به شما امکان می‌دهد به شگفتی‌های جهان اطرافتان بیندیشید. کتاب‌های که ایده‌های معنوی را بیان می‌کنند به همراه کودکانتان بخوانید و نظراتتان در باره چیزهایی را که می‌خوانید با یکدیگر در میان بگذارید. این جستجوی معنوی را می‌توانید به تنهایی یا به عنوان بخشی از یک گروه بزگتر- یک اجتماع مذهبی، یک گروه دوستان، یا خانواده خودتان- انجام دهید. پا گذاشتن در مسیر این سفر وجانی ممکن است هم به شما و هم به خانواده شما کمک کند زندگی سالم‌تری چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ جسمی داشته باشید. 2-3-3- تأثير دين و باورهاي ديني در سلامت رواني فرد و جامعه  سلامت رواني و رضايت از زندگي يکي از ویژگی‌های فرد سالم است. بنابراين تلاش جهاني در جهت فراهم کردن يک بستر مناسب براي زندگي عاري از بيماري تنها معطوف به پيشگيري و درمان بیماری‌هایی همچون قلبي، و عفوني و ... نمی‌شود، بلکه علاوه بر سلامت جسماني، توجه ويژه اي به فراهم کردن محيطي آرام جهت آرامش دروني و سلامت رواني افراد معطوف داشته است. با وجود پیشرفت‌های سريع در جهت حل مشکلات جسمي انسان‌ها، علم پزشکي هنوز گامي موثر در جهت حل مشکلات روحي- رواني انسان‌ها برنداشته است، اين در حالي است که مشکلات رواني نقش مهمي را در ايجاد بیماری‌های جسمي نيز ايفا می‌کند. دين با مکانیسم‌های گوناگون موجب سلامت رواني فرد و جامعه می‌شود. نمونه‌هایی از سلامت رواني ناشي از دين، وجود اميد، انگيزه و مثبت نگري در دين، ايجاد شبکه حمايتي عاطفي و اجتماعي، دادن پاسخ روشن و قاطع به مفهوم خلقت، جهان و زندگي، تبيين و تعريف لذت بخش و معقول از رنج، درد و محروميت و مکانیسم‌های بسيارِ ديگر. به طورکلي تاثير دين و باورهاي ديني در سلامت فرد و جامعه بسيار پراهميت است. مطالعات انجام شده حاکي از آن است که می‌توان در گرو اعتقادات و اعمال صالح و اخلاقي پسنديده به يک آرامش رواني دست يافت و انسان معتقد را به يک انسان سرزنده و بشّاش که هميشه در حال تلاش و تکاپوست در می‌آورد، در ارتباط با جامعه خود است و در هر زمينه فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي سعي بر آن دارد که با توجه به توانایی‌های خودش بهترين باشد. ارتقاي سلامتي افراد جامعه يکي از مهم‌ترین مسائل اساسي هر کشور، ارتقاي سلامتي افراد آن جامعه است که بايد از ابعاد مختلف از جمله رواني مورد توجه قرار گيرد. وظيفه اصلي بهداشت رواني تأمين سلامت فکر و روان افراد جامعه است. طبق تعريف سازمان جهاني بهداشت بهداشت رواني در مفهوم کلي بهداشت جاي می‌گیرد و بهداشت يعني توانايي کامل براي ايفاي نقشهاي اجتماعي، رواني و جسمي، بهداشت تنها نبود بيماري نيست. (گنجي، 1382). بنابراين بهداشت رواني علمي است براي بهزيستي، رفاه جتماعي و سازش منطقي يا پيشامدهاي زندگي که تمام زواياي زندگي از محيط خانه تا مدرسه، دانشگاه، محيط کار و نظاير آن را می‌گیرد. امروزه با وجود پیشرفت‌های علمي چشمگير که در زمینه‌های روانپزشکي و روان درماني به وجود آمده است ملاحظه می‌گردد که بعضي از صاحب نظران برجسته نياز به نقش، اهميت و ضرورت دين نيز در بهداشت رواني و روان درماني تأکيد فراوان داشته‌اند و عقيده دارند که اعتقادات مذهبي و توکل به خدا موجب تسکين و بهبودي سریع‌تر آلام و مشکلات رواني می‌شود. در قرآن در سوره مباركه فتح می‌خوانیم: «هوالذي انزل السكينه في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم..؛ اوكسي است كه آرامش را در دل‌های مؤمنان نازل كرد تا ايماني به ايمانشان بيفزايند...» اولين برداشتي كه صورت می‌گیرد اين است كه بدون ايمان، آرامش روحي و رواني وجود ندارد. يا حداقل اينگونه می‌توان گفت كه يكي از عوامل ايجاد آرامش دارا بودن ايمان به خدا هست. به تعبير علامه طباطبايي «ظاهراً مراد از سكينت در اين آيه آرامش و سكون نفس و اطمينان آن، به عقائدي است كه به آن ايمان آورده و لذا نزول سكينت را اين دانسته كه «ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم» تا ايماني بر ايمان سابق بيفزايند. پس معناي آيه اين است كه: خدا كسي است كه ثبات و اطمينان را لازمه مرتبه اي از مراتب روح است در قلب مؤمن جاي داد تا ايماني كه قبل از نزول سكينت داشته بيشتر و کامل‌تر شود.» (عسگري، 1386) پيرامون اهميت مذهب بر سلامت رواني می‌توان به سخن بنيامين راش به عنوان پدر علم روانپزشکي اشاره کرد. او اظهار می‌دارد که نقش مذهب در سلامت رواني انسان همانند اکسيژن براي تنفس است. (کرمي و همکاران، 1385) 2-3-4- تاثير دين و باورهاي مذهبي در بهداشت رواني امروزه بيش از هر زمان ديگر نيازمند تفکر و انديشه در باب تأثيرگذاري تقيّدات ديني بر تمامي امور انساني به ويژه مسايل عاطفي و روحي هستيم. امرزه بسياري از انديشمندان و صاحبنظران بر اين باورند که مذهب تاثير انکارناپذيري بر سلامت روح و جسم و ديگر ابعاد زندگي بشر دارد. کارل گوستاو يونگ می‌گوید: «من صدها تن از بيماران را معالجه و درمان کرده‌ام. از ميان بيماراني که در نيمه عمر خود 35 سالگي به بعد به سر می‌برند حتي يک بيمار را نيز نديدم که اساساً مشکلش نياز به يک گرايش ديني در زندگي نباشد. به جرأت می‌توانم بگويم که تک تک آن‌ها به اين دليل قرباني بيماري رواني شده بودند که آن چيزي را که اديان موجود در هر زماني به پيروان خود می‌دهند، نداشتند و فرد فرد آن‌ها، تنها وقتي که به دين و دیدگاه‌های ديني بازگشته بودند به طور کامل درمان شدند.» (بوترابي، 1386) اما برخي از نظريه پردازان روانشناسي نظر ديگري دارند. فرويد در نامه اي به يونگ در سال 1910 می‌نویسد: من از اعماق وجود خود تنها به يک چيز می‌توانم اطمينان کنم، عميقاً بر اين باورم که تمامي شالوده نياز انسان به دين، بر درماندگي خردسالانه او قرار دارد. نوع بشر پس از تولد دنياي بدون پدر و مادر را نمی‌تواند تحمل کند و براي خود، خداي عادل و طبيعت دلپذير، اين دو بدترين دروغ انساني را که می‌توانست تصور کند، بنا می‌نهد. فرويد به شدت معتقد بود که نيروي مخالفت‌های او در برابر دين، در ويژگي علمي آن‌ها نهفته است و مجادلات او در برابر دين، بدان جهت نيرومندند که دين دقيقاً همان علائم بيماري روان آزردگي را از خود نشان می‌دهد که علم روان تحليل گري از طريق فرآيند پژوهش تجربي به دست آورده است. (پالمر، 2010) در پژوهشي که اخيراً توسط محمدي و مهرابي زاده انجام گرفته ارتباط بين نگرش مذهبي با مکان کنترل بررسي شده است. مکان کنترل، بيانگر آن است که فرد حوادث زندگي خود را به تا چه حد به عوامل بيروني (مانند شانس، تصادف افراد ديگر، سرنوشت، قضا و قدر و ديگر نيروهاي بيروني) يا عوامل دروني (مانند گرایش‌های شخصي، توانمندي يا کوشش دروني نسبت می‌دهد. در حالت اول به مکان کنترل بيروني و در مورد دوم دروني اطلاق می‌شود. (محمدي و مهرابي زاده، 1385) 2-3-5- مقابله‌های ديني و سلامت رواني شیوه‌های مقابله، توانایی‌های شناختى و رفتارى هستند كه توسط فرد در معرض استرس به منظور كنترل نيازهاى خاص درونى و بيرونى كه فشارآور بوده و فراتر از منابع فردى می‌باشند، به كار گرفته می‌شوند. در همين راستا مقابله دينى به عنوان روشى كه از منابع دينى مانند دعا، نيايش، توكل و توسل به خداوند و… براى مقابله استفاده می‌کند، تعريف شده است. یافته‌های اخير نشان داده‌اند، از آن جا كه اين نوع مقابله‌ها هم به عنوان منبع حمايت عاطفى و هم وسيله اى براى تفسير مثبت حوادث زندگى هستند و می‌توانند به كارگيرى مقابله‌های بعدى را تسهيل نمايند، از اين رو به كارگيرى آن‌ها براى بيشتر افراد مفيد است. دين به طور اعم ارتباط انسان با خالق هستي و اعتقاد به حضور دائم او، می‌تواند در ايجاد بهداشت رواني و درمان بیماری‌های رواني تأثير بسزايي داشته باشد. داشتن معني و هدف در زندگي، احساس تعلق داشتن در زندگي به منبعي والا و اميدواري به کمک و ياري خداوند در شرايط مشکل زاي، برخورداري از حمایت‌های اجتماعي و ... همگي از جمله منابعي هستند که افراد متدين با برخورداري از آن‌ها می‌توانند در مواجهه با حوادث فشارزاي زندگي آسيب کمتري را متحمل شوند. (هينز و همكاران، 1991). بي پناهي، احساس بي کسي و پوچي که در بيشتر اختلال‌های رواني به چشم می‌خورد، در اعتقاد به وجود يک، حامي مقتدر و پناه دهندده که مصدر نیکی‌ها و کارهاي خير است رگ می‌بازد و در بالا بردن بهداشت رواني او موثر است. (قريشي راد، فخرالسادات، 1385). در تحقيق ديگري که توسط پالوما و پندلتون در مورد نقش مذهب در سلامت روان انجام شد، مشاهده گرديد که اعتقادات مذهبي و نماز خواندن ارتباط قوي و مستقيمي با احساس رضايت کامل از زندگي دارند (کرمي و همکاران، 1385). 2-3-6- دين و بيماري رواني تأثير استرس در اختلالات رواني موضوع پژوهش‌های متعددي در نيم قرن گذشه است و روانشناسان بر اين باورند که زندگي در قرن بيست و يکم همراه با استرس و تنيدگي رواني و بحران‌هایی است که باعث بیماری‌های جسماني، و حتي مرگ می‌شود. بيماران روان درمانى حمايتى هفتگى به مدت 45 دقيقه يك بار در هفته به مدت 20 جلسه و روان درمانى كه شامل قرائت قرآن، نقل حديث، روايات و آموزش باز مسائل دينى و ترغيب به نماز و دعا به عنوان يك نوع مراقبه را دريافت داشتند. روش آن‌ها مثل پژوهش قبلى بود كه توضيح داده شد. تكنيك شناخت درمانى با تأكيد بر مضمون دينى و با استفاده از آموزش‌های دينى بود. نتيجه اى كه از اين پژوهش به دست آمده نشان می‌دهد كه آزمون t يك ماهه و سه ماهه تفاوت معنى دارى نشان داد، ولى در پايان 6 ماه تفاوت معنى دار نبود. سرعت بهبود در بين افرادى كه از اين روش استفاده می‌کنند به طور چشمگيرى زياد است. آن‌ها توصيه كردند كه مطالعات بيشترى روى نحوه ارائه اين نوع روان درمانى و به ويژه از نظر اجزاء و ريز محتوى برنامه روان درمانى صورت گيرد. كن وى ضمن تحقيقى كه در زمينه تأثير دين بر سلامت روان در سال 1985 روى اشخاص سالمند انجام داد دريافت كه شرايط طبى استرس زا در بين اشخاص سالمند شايع تر بوده ولى اعتقادات و اعمال دينى شامل نماز خواندن، فكر كردن در مورد خداوند و عقايد درونى فرد به عنوان مكانيزم هاى مهم براى كم كردن استرس و بهتر كردن توانايى سازش با این‌ها در بين بيماران سالمند به ويژه سياه پوستان به كار می‌روند. همچنين افسردگي بسيار پايين را در بين سالمندان عامل به مذهب نشان داده شده. مورفي و همکاران (2000) نيز نشان دادند که اعتقادات ديني و عامل بودن يا نبودن به آن، با نبود افسردگي همبسنگي داشته است. توبه و نقش آن در سلامت معنوی: «توبه» در لغت، به معناي رجوع است. وقتي بنده به مولاي خود برمي‌گردد، مي‌گويند توبه كرده است. خداوند در قرآن كريم به همه مؤمنان دستور توبه مي‌دهد. «و توبوا الي الله جميعا ايّها المؤمنون لعلكم تفلحون» (صفورايي پاريزي،1386). توبه و باز گشت از گناه و حركت به سوي خدا، تنها راه نجات گناهكاران، وسيله تقرّب و دوستي با خدا، تبديل كننده سيئات به حسنات و ماية اميد نااميدان و نخستين مقام عارفان و اوّلين منزل سالكان كوي دوست است. توبه با همه خواصي كه دارد يك خاصيت ويژه و ممتاز، براي توبه كننده دارد، و آن ايجاد آرامش واطمينان روحي و رواني است. چرا كه كسي كه خود را گنهكار می‌داند در يك بحران روحي به سر مي بردكه با توبه اين بحران روحي تبديل به آرامش و سكون خاطر فرد می‌شود. (عسگري، 1386). توبه يا اقرار به گناه در تمام اديان توحيدي يهوديت و مسيحيت و اسلام وجود دارد و يکي از مشترکات اين اديان است. احساس گناه، سبب احساس کمبود و اضطراب در انسان می‌شود و اين احساس به بروز عوارض بیماری‌های رواني منجر می‌شود. روان درماني در چنين مواردي بر موضوع تغيير دیدگاه‌های بيمار درباره‌ی اعمال گذشته وي که سبب احساس گناه هستند توجه می‌کند. بيمار در اين حالت از ديدگاه جديدي به اعمال خود می‌نگرد به طوري که ديگر دليلي براي احساس گناه در خود نمی‌بیند در نتيجه سرزنش وجدانش تخفيف می‌یابد و براي پذيرش «خود» آماده تر می‌شود و سرانجام اضطراب و عوارض بيماري روانی‌اش از بين می‌رود. (بوترابي، 1382).  دعا و سلامت رواني: دعا در اصطلاح عبارتست از توجه به خداوند، راز و نياز کردن و ارتباط با او اعراض از غير و استمداد از او، به سخن ديگر دعا ارتباط روحي و معنوي، روي آوردن به آفريدگار عالم و ماوراي ظواهر، اظهار عجز و عبوديت و درخواست نياز از پيشگاه بي نياز است. دعا و نيايش تسلي بخش دل‌های خسته و مايه روشني و صفاي جان و نيروبخش انسان در برابر مشكلات و فراز و نشیب‌های زندگي است. انسان موجودي است بي نهايت كوچك، وقتي در برابر آفريدگارش كه بي نهايت بزرگ است قرار می‌گیرد و خود را، حتي كمتر از قطره اي در برابر اقيانوس و ذره اي در مقايسه با کهکشان‌ها می‌یابد، احساس كوچكي در برابر آن عظمت، او را به كرنش و نيايش وا می‌دارد و همه عظمت در همين احساس نيازمندي است. آنچه كه اين «هيچ» را به آن «همه» پيوند مي زند دعاست. كم نيستند كساني كه دلهره، نگراني، ترس، اضطراب و تشويش خاطر را در مقاطع خطر وسختي ها و بحران‌ها، با داروي «دعا» درمان می‌کنند. (صانعي، 1382). برخي مهارت‌های سلامت رواني در پرتو دين: براي رسيدن به زندگي آرام و توأم با آرامش و رضايت بخش قبل از هر چيز بايد تفکرمان را اصلاح کنيم. آنگاه زندگي خود به خود تغيير خواهد کرد. چراکه زندگي ما بر پايه انديشه ماست. يافتن معنا در زندگي يکي از مهارت‌های آرامش و سلامت رواني است که اين مهارت در گرو شناخت هستي و خالق و شناخت خود به عنوان جزئي از اين مجموعه هستي است. معنا در زندگي يعني چيزي که به خاطر آن زندگي می‌کنیم و زندگي براي يک ايده و تفکر و براي خدمت صادقانه به خلق بهترين معنا و مفهومي است که دين به انسان می‌دهد. بهتر است آرزوهايمان را معقولانه و کم در نظر بگيريم چراکه آرزوهاي طولاني که از دايره عمر انسان خارج باشد، سبب تنش و فشار رواني می‌شود. بايد توانایی‌های خود را بشناسيم و به دانسته‌های خود ارزش بدهيم. انسان‌های شاد و سالم کساني هستند که از آنچه دارند به بهترين شيوه استفاده می‌کنند و کمتر در افسوس آنچه ندارند وقت خود را تلف می‌کنند. يکي ديگر از مهارت‌های آرامش دروني اين است که؛ تلاش کنيم ولي نگران نتيجه نباشيم. البته وجود اندکي استرس و نگراني براي فرد لازم است؛ چون به عنوان جرقه اي در شروع فعاليت موثرند، ولي نبايد اجازه دهيم اين استرس و نگراني سراسر وجود ما را دربرگيرد و دين توکّل را سفارش کرده است، تا با ديدن قدرت برتر به عنوان ياري رسان و شاهد بر فعالیت‌های خود به آرامش رواني بيشتري برسيم. لازم نيست تمام پله‌های ترقي را يک شبه طي کنيم، پيوسته و آهسته حرکت کنيم، که اگر در مسير صحيح تلاش و تکاپو باشيم طبق سنت الهي در زمين نتيجه عايد ما خواهد شد. در جمع بودن و با جمع بودن يکي ديگر از مهارت‌های اساسي آرامش روان است. جمع دوستان خوب و مطمئن بهترين نعمت دنيوي است، دوستاني که مايه خير و برکت‌اند و با دين آن‌ها به ياد خدا مي افتيم و بهترين آرامش بخش دل‌ها، ياد خداست. صبر و تحمل و بردباري مهارت ديگري است در حفظ آرامش و سلامت روان. صبر در مقابل عبادت، در مقابل معصيت و همچنين در مقابل ناملايمات زندگي. انسان صبور هميشه قدرت برتر و حکمت الهي را بالاي سرخود می‌بیند و از ديدگاه او زندگي يعني طي يکسري موانع که بايد سعي کند با تلاش و کوشش آن‌ها را طي کند و نه اينکه موانع سد راه زندگي باشند. يعني انسان فکر نکند براي تن آسايي روي زمين آمده است بلکه او آفريده شده است تا در آباداني زمين بکوشد. (قريشي راد، 1385). 2-6- پيشينه تجربی تحقیق 2-6-1- تحقیقات انجام گرفته در خارج از کشور باتسون و همكارانش يافته‌هاي 115 مطالعه در مورد همبستگي ميان دين‌داري و بهداشت رواني را تجزيه و تحليل كرده و دريافته‌اند كه 37 مورد از اين مطالعات، نشان‌دهنده همبستگي مثبت ميان دين‌داري و بهداشت رواني، و 47 مورد نشان‌دهنده ارتباط منفي است و 31 مورد نيز هيچ‌گونه همبستگي نشان نداده‌اند. اين پژوهشگران، نتايج اين مطالعات را به صورت جداگانه بر دين‌داري دروني و بروني تحليل كرده‌اند. نتايج تحليل 115 مطالعه باتسون و همكاران بر دين‌داري دروني و بيروني نشان مي‌دهد كه جهت‌گيري مذهبي دروني، همبستگي مثبت با بهداشت رواني دارد، اما جهت‌گيري مذهبي بروني غالباً همبستگي منفي با بهداشت رواني دارد. (نيلمان، 2012). اثر مذاهب مختلف (اختلاف مذهبي) بر رفتارهاي اقتصادي برخي از ديدگاه‌هاي ارايه شده در اين زمينه, نوع مذهب را بر رشد اقتصادي مؤثر دانسته‌اند. مي‌توان از اولين ديدگاه‌هاي ارايه شده در اين زمينه به نظرات وبر اشاره كرد. از نظر وبر پروتستانيسم اعتقاداتي ارايه كرد كه بر خلاف ديدگاه كاتوليك نه تنها به مال اندوزي جنبه قانوني مي‌داد, بلكه آن را چنانچه صرف لذت‌هاي زودگذر نشود به منزله مشيت الهي تلقي كرد و در كنار آن به صورت‌هاي مختلف كسب ثروت را تأييد كرد. از اين‌رو سرمايه‌داري و توسعه اقتصادي حاصل از آن را نتيجه ايجاد و توسعه تفكر و مذهب پروتستانيسم در مقابل كاتوليك مي‌داند (وبر, 1905، ترجمه 1958). تاوني (1926) تلاش كرد نشان دهد نظر وبر صحيح نيست. ساموئلسون (1993) درباره نظرات او بررسي جامع‌تري انجام داد و نتيجه گرفت كه بسياري از نهادهاي اشاره شده توسط وبر قبل از پروتستانيسم به‌طور محدود وجود داشت. دلاكرو (1995) نيز در ادامه اين بررسي‌ها به اين نتيجه رسيد كه برخي مناطقي كه وبر توسعه آن‌ها را حاصل پروتستانيسم مي‌داند،‌ كاتوليك نشين بوده‌اند. توليسون (1992) نيز نظرات مشابهي را ارايه مي‌كند. در مقابل این‌ها روپر (1963) در بررسي خود كالوينيسم را در توسعه تجاري مؤثر دانسته است. آلن (1998) در بررسي خود, افزايش دستمزد (در يك زمان مشخص در اروپا) در شهرهاي كاتوليك نشين (19%) را بيشتر از مناطق پروتستان نشين (4%) مي‌يابد. مك كلري (2002) نيز درپي اثبات ديدگاه وبر بين مذاهب پروتستان، كاتوليك، اسلام، هندو و بودايي است. گلاه و ووريس (1989)، هيت، واترز و واتسون (1995), نيس‌بت (1989) و پالدام (1999) نيز نتايج مشابهي مبني بر تفاوت اثر نگرش‌هاي حاصل از مذاهب مختلف به رشد اقتصادي مي‌گيرند. در كنار اين بررسي‌ها بررسي‌هايي نيز انجام شده است كه رابطه مذاهب مختلف با مصرف را بيان مي‌كند. از جمله اولين ديدگاه‌هاي منسجم در اين زمينه حاصل مطالعه هريشمن (1983) است كه رابطه بين پيروي از مذاهب پروتستان، كاتوليك و يهود را با برخي رفتارهاي مصرفي شهروندان آمريكا بررسي كرد و اين رابطه را مثبت دانست. سود و ناسو (1995) نيز اين رابطه را بين پيروان مذهب ژاپني و پروتستان‌هاي امريكايي بررسي كرد و به اين نتيجه رسيد كه رفتار مصرفي اين دو گروه به‌طور مشخص از يكديگر متفاوت است. ماير و شارپ (1962)، گري‌لي (1963)، گاي (1991)، پيلي (1992)، گولدين (1992) و لهرر (2002) نيز اين موضوع‌ها را بررسي كرده و به نتيجه رسيده‌اند كه رفتار مصرفي پيروان مذاهب مختلف, متفاوت است. اثر شدت اعتقادات مذهبي بر رفتارهاي اقتصادي برخي از بررسي‌ها که رابطه مذهب و رفتارهاي اقتصادي را بررسي كرده‌اند, اثر شدت اعتقادات مذهبي بر رفتارهاي اقتصادي را بررسي كرده‌اند. اين بررسي‌ها در مذاهب مختلف انجام شده است. از جمله اين تحقيقات و ديدگاه‌ها مي‌توان به موارد ذيل اشاره كرد. كهف (1972 و 1974) پيروان مذهب را داراي هزينه‌هاي خاص خود دانسته است. تحقيقات مختلف فهيم خان (1986) از اقتصاددانان مسلمان نيز به رابطه تقواي مذهبي بر مصرف تأكيد مي‌كند. و آن در قالب يك تابع مصرف ارايه مي‌كند. عزتي (1381) به صورت نظري و تجربي رابطه بين ايمان مذهبي را با مقدار مخارج توصيه شده در مذهب بررسي مي‌كند و نتيجه مي‌گيرد كه اين رابطه مثبت و معني‌دار است. همچنين عزتي (1385) رابطه بين ايمان مذهبي و استفاده از پول براي سرمايه‌گذاري، سپرده با سود نزد بانك، قرض سود و پرداخت قرض‌الحسنه بررسي و اين رابطه را معني‌دار يافته است. پژوهش‌هاي مختلفي نيز در جوامع غير مسلمان انجام شده است. از جمله استارك (1972) رابطه بين اعتقادات مذهبي با درآمد و فعاليت‌هاي مذهبي را بررسي كرده و رابطه مثبت بين آن‌ها را تأييد كرده است. ويلكس، بارنت و هاول (1986) رابطه اندازه دين‌داري و عوامل تعيين كننده مصرف را بررسي و آن را تأييد كرده‌اند ياناكن (1992) تلاش كرد رابطه بين پيروي از مذاهب محافظه‌كار، راديكال، ليبرال و گروه‌هاي ديگر را با سطح درآمد، كمك به كليسا و حضور در كليسا بررسي كرد و رابطه را معني‌دار يافت. هوگ و يانگ (1994) رابطه بين پيروي از گروه‌هاي ليبرال و اصول‌گراي مسيحي در آمريكا را با مقدار كمك به كليسا بررسي كرد و كمك اصول‌گرايان را بيشتر يافت. مركز ملي تحقيقات نظرسنجي امريكا (1986) نيز بررسي پيوسته‌اي را انجام داه كه به نتيجه مشابهي رسيده است. گايسو،‌ ساپينزا و زينگالز (2002) در يك بررسي ميداني بر روي رفتار افراد در 66 كشور جهان به اين نتيجه رسيدند كه به طور متوسط مذهب بر روي نگرش‌هاي مناسب براي رشد اقتصادي اثر مثبت دارد. گلاه و ووريس (1989) نيز همين مطلب را بيان كرده بودند. سرمايه انساني مذهبي هرچند مي‌توان مطالعات اشاره شده در دو قسمت قبل را نيز مطالعاتي دانست كه به نوعي مذهب را در قالب سرمايه مطرح كرده‌اند،‌ اما اغلب آن‌ها تنها به نتيجه وجود اين سرمايه و بدون اشاره به ماهيت و حتي نام بردن از آن به عنوان سرمايه به موضوع پرداخته‌اند. با اين وجود, برخي مطالعات به سرمايه‌اي از جنس مذهبي نزد افراد توجه كرده‌اند. به اين مطالعات كه بسيار محدود هستند اشاره مي‌كنيم. در اين مطالعات چنين استدلال شده است که از لحاظ نظري علاوه بر زمان و دارايي، عوامل ديگري نيز بر مقدار فعاليت‌هاي (اعمال و هزينه‌هاي) مذهبي مؤثرند. استيگلر و بيكر (1977) توضيح مي‌دهند كه تنها مقدار زمان و دارايي در اختيار فرد، در تخصيص به فعاليت‌هاي مذهبي مؤثر نيستند،‌ بلكه صبغه مذهبي فرد، مانند دانش مذهبي، آشنايي با مراسم و دكترين مذهبي، ارتباط با افراد مذهبي و نظير این‌ها نيز در تخصيص مقدار زمان و دارايي به فعاليت‌هاي مذهبي مؤثر است. اين مجموعه عامل را سرمايه انساني مذهبي مي‌نامند. بر اساس ديدگاه سرمايه انساني مذهبي، ممكن است با تغيير مذهب، اعمال مذهبي افراد كاهش بيابد، زيرا دانش، اعمال، سنت‌ها و دكترين مذهبي در مذاهب مختلف متفاوت است. از اين رو افرادي كه به مذهب جديد مي‌پيوندند،‌ از سرمايه انساني كمتري در مذهب جديد برخوردارند. سرمايه مذهبي در طول عمر فرد و توسط والدين، دوستان، هم كيشان، آشنايان، حضور در مراسم مذهبي يا مطالعات طول عمر افزايش مي‌يابد. از جمله مطالعات تجربي اين زمينه, توسط ياناكن (1990) انجام شده است. او تلاش كرده با استفاده از داده‌هاي منتشر شده توسط منابع مختلف كه بر اساس مطالعات ميداني به دست آمده‌اند،‌ اثر سرمايه انساني مذهبي، زمان و دارايي را بر روي فعاليت‌هاي مذهبي آزمون كند. او در اين مقاله تلاش مي‌كند، الگوهاي مشاهده شده از تغيير فرقه‌اي مذهب، ازدواج بين مذهبي،‌ سن تغيير مذهب، ارتباط بين حضور و پرداخت كمك مالي به كليسا، اثر آموزش (تربيت) و ازدواج داخل مذهبي بر روي مشاركت در فعاليت‌هاي مذهبي را تبيين كند. نتايج اين تحقيق نشان مي‌دهند كه مباحث نظري اثر سرمايه انساني مذهبي با شرايط ياد شده از پشتيباني تجربي خوبي برخوردارند. از جمله نتايج كلي اين تحقيق كلي اين تحقيق نيز چنين است: هنگامي كه افراد به سن بلوغ مي‌رسند و تصميم به انجام اعمال مذهبي مي‌گيرند، به سمت آن شاخه‌هاي مذهبي مي‌روند كه والدين آن‌ها پيرو آن شاخه‌ها بوده‌اند. افرادي كه در اين سنين تغيير مذهب مي‌دهند، به سمت مذاهبي گرايش دارند كه در محيط اجتماعي زندگي آن‌ها حكم بوده‌اند. همچنين بيشتر تغيير مذهب‌ها (در نمونه مورد بررسي) بين مذاهب نزديك به هم صورت گرفته است. تغيير مذهب مانند تغيير شغل، اغلب در اوايل دوران زندگي كه تلاش براي سازگاري با محيط انجام مي‌شود، صورت گرفته است. در طول زمان با افزايش سن، منافع تغيير مذهب كاهش و هزينه‌هاي آن افزايش مي‌يابد. در نتيجه، تغيير مذهب در سنين بالا به ندرت انجام مي‌شود. چون مذهب زن و شوهر به‌عنوان داده‌هاي مكمل عمل مي‌كنند،‌ ازدواج‌هاي بين مذهبي كمتر دوام داشته‌اند، در حالي‌كه ازدواج‌هاي درون مذهبي دوام بيشتري داشته‌اند. علاوه بر اين, همان نيروهايي كه گرايش به مذهب والدين را ترغيب مي‌كند، ازدواج داخل مذهبي را تقويت مي‌كند. چنان‌چه در ازدواج‌هاي بين مذهبي يكي از دو زوج به مذهب همسر تغيير مذهب دهند،‌ دوام ازدواج بيشتر مي‌شود، زيرا منافع (و مطلوبيت‌هاي) مذهبي افزايش مي‌يابد. (ياناكن، 1990). در واقع مي‌توان گفت اين نظريه, سرمايه انساني مذهبي را عامل محرک و ايجاد توسعه يا افزايش توليد نمي‌داند, بلکه آن را عاملي در شکل‌گيري رفتارهاي مصرفي مي‌داند. با اين وجود نظريه اثر سرمايه انساني مذهبي, از اين جهت كه علاوه بر درآمد و زمان فرد، يك عامل مذهبي را نيز وارد مباحث مصرف در نظريه‌هاي مذهبي مي‌كند، يك پيشرفت علمي در زمينه اثر مذهب بر رفتار مصرف‌كننده و رفتارهاي اقتصادي محسوب مي‌شود. 2-6-2- تحقیقات انجام گرفته در داخل کشور در پژوهش جعفري 1383 كه به بررسي رابطه جهت‌گيري مذهبي با شيوه‌هاي مقابله انجام گرفته است مشخص شده كه دانشجويان داراي جهت‌گيري مذهبي دروني بيش از دانشجويان داراي جهت‌گيري مذهبي بيروني، از شيوه‌هاي مقابله‌اي مسئله‌محور استفاده كرده‌اند. همچنين دانشجويان داراي جهت‌گيري مذهبي بيروني بيش از دانشجويان داراي جهت‌گيري مذهبي دروني از شيوه‌هاي مقابله‌اي هيجان‌محور استفاده كرده‌اند. غرايي و همكاران 1385 در پژوهشي درباره ارتباط سلامت روان با جهت‌گيري مذهبي دروني و بيروني به اين نتيجه رسيده‌اند كه رابطه معناداري بين مذهب دروني با سلامت روان وجود دارد، ولي اين ارتباط در مذهب بيروني مشاهده نشده است. همچنين تفاوت معناداري بين دو جنس از لحاظ نوع مذهب مشاهده نشده است. درخصوص مقايسه هريك از زيرگروه‌هاي مقياس سلامت روان با مذهب دروني نيز كليه اين مقياس‌ها رابطه معناداري با مذهب دروني داشته، ولي مذهب بيروني صرفاً با نمره‌هاي مقياس افسردگي وخيم، ارتباط داشته است. بهرامي و رمضاني فراني 1382 نيز در پژوهشي درباره نقش جهت‌گيري مذهبي (دروني و بيروني) بر سلامت روان و ميزان افسردگي سالمندان به اين نتيجه رسيده‌اند كه همبستگي معناداري بين جهت‌گيري مذهبي با سلامت روان و افسردگي سالمندان وجود دارد؛ بدين معنا كه هرچه نمره‌هاي جهت‌گيري مذهبي به جهت بيروني افزايش مي‌يابد، نمره‌هاي اختلال در سلامت روان و افسردگي بالا مي‌رود و هرچه نمره‌ها به سمت جهت‌گيري مذهب دروني تمايل مي‌يابد، نمره‌هاي اختلال در سلامت روان و افسردگي كاهش مي‌يابد. نوغاني و همكاران (1389) از آموزش مجموعه معارف و فرائض ديني (نماز، روزه و مناجات) و تأثير آن در جهت تسكين افسردگي و سلامت روان بهره برده و به اين نتيجه رسيده‌اند كه 55 درصد از افرادي كه در اين بررسي شركت كرده‌اند، پس از انجام عبادت‌ها احساس آرامش و سلامت رواني بهتري داشته‌اند. لهسايي‌زاده و همكاران (1388) در پژوهشي تحت عنوان «بررسي رابطه جهت‌گيري مذهبي و سلامت رواني مهاجران بر اساس مدل آلپورت و راس» به اين نتيجه رسيده‌اند كه ضريب همبستگي بين جهت‌گيري درون‌ديني با سلامت روان 79/0 و برون‌ديني 75/0- است و يافته‌هاي پژوهش آن‌ها پيش‌فرض نظريه آلپورت در مورد رابطه بين سلامت رواني و دين‌داري و ارتباط آن با سلامت رواني مهاجران را تأييد مي‌كند. (پين، 2013). گردي و همكاران در پژوهشي تحت عنوان «رابطه سلامت رواني با تفكر غيرمنطقي در دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي» به اين نتيجه دست يافته‌اند كه سطح سلامت رواني آزمودني‌ها با ميزان تفكرات غيرمنطقي آن‌ها به‌طور كلي، و با انواع توقع تأييد از ديگران، انتظار بيش از حد از خود، واكنش به ناكامي، بي‌مسئوليتي هيجاني، بيش‌دلواپسي اضطرابي، اجتناب از مشكل، و درماندگي براي تغيير معكوس و با كمال‌گرايي معنادار بوده است. همچنين نتايج پژوهشي نشان مي‌دهد كه حالت و ميزان بالاي اضطرابي كه دانشجويان احساس مي‌كنند، در موقعيت‌هاي همراه با فشار رواني بيشتر، با باورهاي غيرمنطقي آن‌ها مرتبط است. در پژوهش ديگري كه روي دانشجويان انجام شده، نشان مي‌دهد كه باورهاي غيرمنطقي براي كنار آمدن با مسائل، به افزايش فشار رواني و پيامدهاي منفي منجر مي‌شود. از آنجا كه دين‌داري تأثير بسياري بر بالا رفتن سلامت روان افراد دارد و باورهاي غيرمنطقي هم يكي از مهم‌ترين عامل‌هاي پايين بودن سلامت روان است، مي‌توان اينچنين استنباط كرد كه دين‌داري مي‌تواند باورهاي غيرمنطقي را به‌طور قابل ملاحظه‌اي كاهش دهد. بنابراين، شناسايي عوامل تأثيرگذار بر باورهاي غيرمنطقي و سلامت روان و ارتباط اين دو مقوله مهم روان‌شناختي با يكديگر حائز اهميت است، زيرا سلامت رواني در قالب پديده‌اي رواني ـ اجتماعي مستلزم درك و تفسير درست از امور مرتبط بوده و هر فرهنگي هم بر اساس معيارهاي خاص خود در پي سلامت رواني است. بنابراين، با مرور پيشينه پژوهشي، پژوهشي كه به بررسي نسبت بین جهت گیری مذهبی، سلامت معنوی و مهارت ابراز وجود پرداخته باشد، يافت نشد، ولي پژوهش‌هايي در مورد نقش جهت‌گيري ديني (دروني و بيروني) بر سلامت روان انجام شده است. گزارش يافته‌هاي متفاوت درباره نقش مذهب بر سلامت روان سبب شد تا تحقيق حاضر انجام گيرد. منابع و مآخذ - اريكسون، ريتال و همکاران، زمينه روانشناسي مترجم، محمد تقي براهني. - افروز، احمد (1371). بررسی رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده با سازگاری اجتماعی دانش آموزان شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس. - آذر، عادل، ومنصور مومني (1385). آمار وکاربرد آن؛ ج 2، تهران, انتشارات سمت. - بهرامي احسان (1389). رابطه بين جهت گيري مذهبي، اضطراب و حرمت خود. مجله روانشناسي، سال ششم، شماره 24. - بهرامي احسان، تنهايي فرد (1389). رابطه بين ابعاد جهت گيري مذهبي با سلامت رواني و اختلال‌هاي روانشناختي. روانشناسان. ايراني،؛ سال دوم، شماره 5، صفحات 35 تا 42. - بيابانگرد اسماعيل (1373). روش‌های افزايش عزت نفس در كودكان و نوجوانان، انتشارات انجمن اولياء و مربيان تهران. - پرويز عسگري و همكاران (1389). «تاثير آموزش شیوه‌های تربيتي سيره عملي پيامبر اكرم (ص) بر تفكر دينداري، اعتقادات و باورهاي مذهبي و سلامت روان دانش آموزان دوره متوسطه) دانش و پژوهش در روانش شناسي كاربردي، ش 40 (11)، ص 16. - جان بزرگي (1388). بررسي اثر بخشي روان درمانگري كوتاه مدت با و بدون جهت گيري مذهبي بر مهار اضطراب و تنيدگي. پايان نامه دكتري،. تهران، دانشگاه تربيت مدرس. - جليليان، «تاثير آموزش فرهنگ دينداري بر ميزان افسردگي» فصلنامه حيات، سال دهم، ش 23، 1380، ص 56-49. - جيمز ويليام (1367). دين و روان، ترجمه مهدي قائمي، ج 2، قم: نشر دارالفكر - خوانين زاده، اژه‌اي، مظاهري (1387). مقايسه سبك دلبستگي دانشجويان داراي جهت گيري مذهبي دروني و بيروني. مجله روانشناسي، سال نهم، شماره 3. - رمضاني، ولي ا (1388). بررسي رابطة جهت گيري ديني (دروني و بروني) با سلامت روان مردان و زنان 25 تا 55 سالة زرتشتي، مسيحي و مسلمان در شهر تهران، پايان نامة كارشناسي ارشد، تهران، دانشگاه تربيت معلم. - سرمد، مرتضی و دیگران (1388). «روش‌های پژوهش در علوم رفتاری»، تهران، نشر آگاه. - سيف نراقي، مريم، نادري، عزت الله (1375)، روش‌های تحقيق و چگونگي ارزيابي آن در علوم انساني، تهران انتشارات ارسباران. ـ صانعي، (1382). اندازه گيري اعتقادات و نگرش مذهبي دانشجويان دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران. - صفورايي و پاريزي (1386). «بررسي ارتباط سلامت روان با مذهب دروني و بيروني در شهر کاشان»، فصلنامه علمي- پژوهشي روانشاسي دانشگاه تبريز، سال سوم، شماره دهم، ص 65-88. ـ عقيقي بخشايشي (1357). رابطه التزام عملي به اعتقادات مذهبي با سلامت رواني و هويت يابي دانشجويان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامي واحد بهبهان، مقاله ارائه شده در همايش ملي روان شناسي و كاربرد آن در جامعه. - قربان حسيني (1368). روان شناسي دين، يك روي آورد علمي چند تباري، فصلنامة قبسات، سال. سوم، شماره 2 و 3. ـ كرمي و همكاران، «رابطه بين ابعاد مختلف دينداري و سلامت عمومي در دانشجويان دانشگاه اصفهان»، پژوهش‌هاي تربيتي و روان‌شناختي، ش 2، سال دوم، 1385، صفحه 1-22. - گنجی و محمودیان (1382). تاثير ارایه خدمات مددكاري در كاهش نيازهاي بهداشتي، درماني سالمندان، مجله علمي دانشگاه علوم پزشکي قزوين، دوره 7، شماره 4؛ صفحه 56 تا صفحه 61. - نوری،نجیب الله؛ جان بزرگی،مسعود (1392). رابطه ی خوش بینی از دیدگاه اسلام با افکار اضطرابی و افکار فراشناختی نگرانی (فرانگرانی)، مجله: روانشناسی و دین» سال ششم - شماره 24 [علمی-پژوهشی] (19 صفحه - از 66 تا 84) -فرهنگستان علوم پزشكي جمهوري اسلامي ايران (1389). جستاري در سلامت معنوي، تهران، چاپ اول.. مطهري، مرتضي. یادداشت‌ها، تهران، صدرا، جلد 2 ص 11. -قریشی راد،فخرالسادات (1392). بررسی ویژگی های روانسنجی، مجله: روانشناسی بالینی» شماره 20 [علمی-پژوهشی/ISC] (14 صفحه - از 85 تا 98). قريشي راد، (1381). «بررسي ساخت شخصيت در جهت‌گيري مذهبي دانشجويان»، مجله روان‌شناسي، ش 14، صفحه 185-204. -لهسایی زاده،عبدالعلی؛ آذرگون،زهره؛ مرادی،گلمراد(1385). بررسی جهت گیری مذهبی و سلامت روانی مهاجران بر اساس مدل آلپورت وراس: نمونه مورد مطالعه قصر شیرین، مجله: علوم اجتماعی (دانشگاه فردوسی مشهد)» شماره 8 [علمی-پژوهشی] (21 صفحه - از 149 تا 169) مژگان عباسی، اعظم گیوری، حمید حقانی، مرحمت فراهانی نیا(1384). سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و دیثدگاه آنان در مورد معنویت و مراقبت معنوی از بیماران، فصلنامه پرستاری ایران، دوره هیجدیم شماره 44. -Allport G, editor)2010(. The person in psychology. Boston, Beacon Press,. -Berammer LM, Abrego P, Shostrom EL, editors )2013( . Therapeutic counseling and psychotherapy.6th edition.PrenticeHall. - Wulff DM, editor)1997(. Psychology of religion.2nd edition, John Wiley & Sons Inc. -Donahue, M.J. (1985); Intrinsic and Extrinsic religiousness: Peview and meta analysis. Journal of psychology and social psychology, 48. -Sharf, R. S (1996); Theories of psychotherapy and counseling: Concepts and cases; Brooks/col. Pob. -Schaefer CA, Gorsuch RL )2012(. Psychological adjustment and religiousness. Journal for the Scientific Study of Religion;3(4):448-61. -Levin JS, editor)2011(. Religion in aging and health.Theoretical foundations and methodological frontiers.ASAGE, Pub.Inc; -Neelman J, Halpern D, Leon D, Lewis G )2012(. Tolerance of suicide, religion and suicide rates: an ecological andindividual study in western countries. Psychol Med;27(5):165-71. -Payne IR, Bergin AE, Bielmea KA, Jenkins PH)2013(. Review of religion and mental health: prevention and theenhancement of psychosocial functioning. Prevention in Human Service 9:11-40. -Wulff DM, editor.)2011(. Psychology of religion.2nd edition, John Wiley & Sons Inc.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود پروژه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید