صفحه محصول - پاورپوینت فارسی (3) دوازدهم تحلیل قلمرو ادبی و زبانی درس 8 از پاریز تا پاریس

پاورپوینت فارسی (3) دوازدهم تحلیل قلمرو ادبی و زبانی درس 8 از پاریز تا پاریس (pptx) 15 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 15 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

از پاریز تا پاریس درس هشتم ادبیات دوازدهم پ اریز کلاس ششم ابتدایی نداشت. ناچار می‌بایست ده فرسخ راه را پیموده به سیرجان بروم. عصر با «الاغ تور» از پاریز راه می‌افتادیم؛ سه فرسخ کوهستانی آب و آبادی داشت؛ امّا از«کرّان » به بعد هفت فرسنگ تمام بیابان ریگزار بود. آب از این ده برمی‌داشتیم و صبح، هنگامچریغ آفتاب کنار قنات حسنی در شهر سیرجان اتراق می‌کردیم. نخستین سفر من، شهریور ماه ۱۳۱۶ شمسیبرای کلاس ششم دبستان چنین انجام گرفت. ده فرسنگ راه را دوازده ساعته می‌رفتیم . قلمرو زبانی : فرسخ: فرسنگ، شش کیلومتر / پیمودن: طی کردن (بن ماضی : پیمود، بن مضارع: پیما) / چریغ آفتاب: چراغ آفتاب، طلوع آفتاب، صبح زود / اتراق کردن: موقتا در جایی اقامت گزیدن، توقف چند روزه در سفر به جایی / از کلاس سوم دبیرستان ناچار می‌بایست به کرمان برویم؛ بنابراین بعد از دو سه سال ترک تحصیل که دوباره وسایل فراهم شد، ۳۵ فرسنگ راه بین سیرجان و کرمان را دو شبه با کامیون طی کردیم. دو سال دانشسرای مقدّماتی طی شد. ادامۀ تحصیل در تهران پیش آمد. این همان سفری است که هنگام مراجعه به بانک اعتبارات ایران برای من تداعی شد؛ زیرا آن روز سیصد تومان پول مجموعا تهیّه کرده بودم که به تهران بیایم و این، مخارجِ قریب شش ماه من بود . قلمرو زبانی : دانشسرای: / تداعی: یاد آوری، به خاطر آوردن / مخارج: هزینه / قریب: نزدیک(هم آوا؛ غریب: ناآشنا وقتی از پاریز به رفسنجان آمدم، به من سفارش شد که بردن سیصد تومان پول تا تهران همراه یک محصّل، خطرناک است! ناچار باید از یک تجارتخانۀ معتبر به تهران حواله گرفت. به سفارش این و آن به تجارتخانه امین مراجعه کردم. اتاقی بود با یک میز و دو صندلی؛ پیرمرد لاغر – که بعداً فهمیدم امین صاحب تجارتخانه است – پشت میز نشسته بود. هیچ باور نداشتم اینجا یک تجارتخانه باشد. گفتم  حوالۀ سیصد تومان برای تهران لازم دارم. او گفت بده، پول را بده. خجالت دهاتی مانع شد بگویم شما که هستید؟ بی اختیار سیصد تومان را دادم. پیرمرد از داخل کازیۀ روی میز یک پاکت کهنه را که از جایی برایش رسیده بود، برداشت. کاغذ مثلثّ روی پاکت را که برای چسباندن در پاکت به کار می‌رود، پاره کرد. روی آن حوالۀ سیصد تومان به تهران نوشت و امضایی کرد و به من داد. امضای امین داشت امّا نه نشانۀ تجارتخانه داشت، نه کاغذ بزرگ بود، نه ماشین تحریر و نه ماشین نویس و نه ثبت و نمره؛ هیچ و هیچ . قلمرو زبانی : محصّل: دانش آموز/ حواله: نوشته ای که به موجب آن دریافت کننده ملزم به پرداخت پول یا مال به شخص دیگری است / دهاتی: روستایی / کازیۀ: جاکاغذی / نخستین روزی که از پاریز خارج شدم (۱۳۱۶) سیرجان را آخر دنیا حساب می‌کردم، و امسال (۱۳۴۹) که به اروپا رفتم، گمانم این است که عالمی را دیده ام؛ امّا چه استبعادی دارد که عمری باشد و روزی خاطراتی از سفر ماه هم بنویسم! آرزوها پایان ندارد. آدمی به هر جا می‌رود، گمان می‌کند به غایت القصوای مقصود خود رسیده است؛ در صورتی که دنیا بی پایان است . قلمرو زبانی: استبعادی: دور دانستن، بعید شمردن چیزی / غایت القصوا: حد نهایی چیزی، کمال مطلوب عبور هواپیما از روی دریای مدیترانه همیشه آدمی را غرق دریای تصوّرات تاریخی می‌کند؛ البتّه توقّف ما در امّان و آتن بیش از نیم ساعت طول نکشید و به قول بیرجندی‌ها، یک «سرپری » زدیم . از امّان به بعد تغییر زمین آشکار شد. سواحل شرقی مدیترانه از  زیباترین نواحی عالم است. بیشتر راه را از روی دریا گذشتیم. جزیره‌های کوچک و بزرگ، مثل وصله‌های رنگارنگ بر طیلسان آبی مدیترانه دوخته شده است . قلمرو زبانی : عبور …غرق می کرد: استعاره / سرپر زدن: توقف کوتاه / سواحل: ج ساحل / نواحی: ج ناحیه (هم آوا؛ نواهی: نهی شده ها) / طیلسان: گونه ای ردا/ دوختن : ( بن ماضی: دوخت؛ بن مضارع: دوز قلمرو ادبی : مثل وصله‌های رنگارنگ …: تشبیه فرودگاه آتن، نوساز و مربوط به دوران حکومت سرهنگ‌هاست و مثل اینکه مردم هم از این حکومت چیزهای چشمگیری دیده اند. شوخی روزگار است که مهد دموکراسی عالم، یعنی آتن، که دو هزار و هشتصد سال قبل حتّی برای آب خوردن در شهر هم، مردم رأی می‌گرفتند و رأی می‌دادند، از بیم عقرب جرّارۀ دموکراسی قرن بیستم، ناچار شده به مار غاشیۀ حکومت سرهنگ‌ها پناه ببرد . قلمرو زبانی: چشمگیر: شایان توجه، با ارزش و مهم / مهد: گهواره / بیم : ترس / جراره: ویژگی نوعی عقرب زرد بسیار سمی که دمش روی زمین کشیده می شود قلمرو ادبی : شوخی روزگار: اضافه استعاری/ عقرب جرّارۀ دموکراسی: اضافه تشبیهی / مار غاشیۀ حکومت سرهنگ‌ها: اضافه تشبیهی / از بیم عقرب جرّارۀ … به مار غاشیۀ حکومت سرهنگ‌ها پناه بردن: زبانزد؛ به معنای از ترس چاله در چاه افتادن / سرهنگ‌ها: مجاز از نظامیان رم، پایتخت ایتالیا، شهری است قدیمی، دیوارهای قطور و باروهای دود خوردۀ آن به زبان حال بازگو می‌کند که روزگاری از فراز همین برج‌ها، فرمان به سواحل دریای سیاه داده می‌شده و کرانه‌های فرات، خط از کرانۀ رود تیبر می‌خواندند و امّا دنیا همیشه به یک رو نمی‌ماند. آخرین چراغ امپراتوری روم را موسولینی روشن کرد که چند صباحی تا حبشه و قلب افریقا امپراتوری‌های نیز پیش راند. چه خوش گفته اند که «دولت مستعجل» بود. امّا همه می‌دانیم که بزرگ هم مانند آدم‌های ثروتمند، معمولاً از سوء هاضمه می‌میرند .». قلمرو زبانی : قطور: ستبر / بارو: دیوار قلعه / فراز: بالا / به یک رو نمی‌ماند: به یک گونه / صباح: بامداد، سپیده دم، پگاه / مستعجل: زود گذر، شتابنده / سوء هاضمه: بدگواری قلمرو ادبی : دود خوردۀ : کنایه از دیرین / سواحل: مجاز از مردم سواحل / کرانه: کناره، ساحل / خط می‌خواندند: کنایه از فرمابری/ چراغ روشن کردن: کنایه از رونق دادن / صباح : مجاز از مدت اندک/ دولت مستعجل: تلمیح به شعر حافظ / دیوارهای کهن روم که هنوز طاق ضربی دروازه‌های آن باقی است، حکایت از روزگاران گذشته دارد. یک روز دنیایی به روم چشم داشت و از آن چشم می‌زد؛ امّا امروز به جای همۀ آن حرف‌ها وقتی اعتصاب کارگران فقیر ماهیگیر و کشتی ساز ایتالیا را می‌بینیم، باید این شعر معروف خودمان را تکرار کنیم (گویا از حاج میرزا حبیب خراسانی است ) قلمرو زبانی : طاق ضربی: سقف خمیده و گنبدی قلمرو ادبی : دنیا: مجاز از مردم دنیا / روم: مجاز از مردم روم /چشم داشت: کنایه از توجه داشتن / چشم می‌زد: کنایه از ترسیدن کاووس کیانی که کی اش نام نهادند کی بود و کجا بود و کی اش نام نهادند؟ قلمرو زبانی : کیانی: منسوب به کی؛ هر یک از پادشاهان داستانی ایران از کی قباد تا دارا / کی: پادشه / جهش ضمیر   قلمرو ادبی : واج آرایی «ک» / تلمیح / جناس: کی نخست و دوم / قالب: قطعه بازگردانی : کاووس کیانی که او را پادشاه نام نهادند کی زندگی می کرد و کجا بود و کی او را نام نهادند؟ پیام: پند گرفتن از تاریخ خاکی است که رنگین شده از خون ضعیفان این ملک که بغداد و ری اش نام نهادند قلمرو زبانی :   ملک قلمرو ادبی : رنگین شده از خون: کنایه از جان باختن بازگردانی : این سرزمین، سرزمینی است که به خاطر جان باختن انسانی‌های ستم دیده بسیاری از خون رنگین شده است و ما آن را بغداد و ری نام نهاده ایم . پیام: آبادانی وابسته به جانفشانی مردم است

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود پروژه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید