صفحه محصول - پاورپوینت ااَلدَّرْسُ الثّامِنُ عربی، زبان قرآن 1 پایه دهم ریاضی و تجربی

پاورپوینت ااَلدَّرْسُ الثّامِنُ عربی، زبان قرآن 1 پایه دهم ریاضی و تجربی (pptx) 29 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 29 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

ا اَلدَّرْسُ الثّامِنُ عربی، زبان قرآن (1) پایه دهم ریاضی و تجربی صناعه التلمیع فی الأدب الفارسی إنَّ اللُّغَهَ الْعَرَبیَّهَ لُغَهُ الْقُرآنِ وَ الْأحادیثِ وَ الْأدعیَهِ فَقَد اسْتَفادَ مِنهَا الشُّعَراءُ الْإیرانیّونَ وَ أَنشَدَ بَعضُهُم أَبیاتاً مَمزوجَهً بِالْعَرَبیَّهِ سَمَّوها بِالْمُلَمَّعِ؛ لِکَثیرٍ مِنَ الشُّعَراءِ الْإیرانیّینَ مُلَمَّعاتٌ، مِنهُم حافِظٌ الشّیرازیُّ وَ سَعدیٌّ الشّیرازیُّ وَ جَلالُ الدّینِ الرّومیُّ الْمَعروفُ باِلمْولوَیِّ. زبان عربی زبان قرآن، احادیث و دعاهاست. سرایندگان ایرانی از آن استفاده کرده اند و برخی از ایشان بیت هایی آمیخته به عربی سروده اند که آنها را ملمَّع (دو زبانه) نامیده اند؛ بسیاری از سرایندگان ایرانی ملمّعاتی دارند، از آن جمله حافظ شیرازی، سعدی شیرازی و جلال الدین رومی معروف به مولوی. از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه / إنّی رَأَیتُ دَهْراً مِنْ هَجْرکِ الْقیامَه ترجمه من روزگار را از دوری تو همچون رستاخیز [دشوار] دیدم. دارم من از فِراقش در دیده صد علامت / لَیْسَتْ دُموعُ عَینی هٰذی لَنا الْعَلامَه؟ ترجمه آیا این اشک های چشمم برای ما نشانه نیست؟ هر چند کازمودم از وی نبود سودم / من جرَّب المْجَرّب حلَّت بهِ الندامَه ترجمه هر کس آزموده را بیازماید، پشیمان می‌شود [به او فرود می آید]. پرسیدم از طبیبی احوالِ دوست گفتا / فی بُعْدِها عَذابٌ فی قُربِهَا السَّلامَه ترجمه در دوری اش [یار] عذاب و در نزدیکی اش سلامت هست. گفتم ملامت آید گر گِرد دوست گردم / وَاللّه ما رَأَیْنا حُبّاً بِلا مَلامَه ترجمه به خدا سوگند که عشقی را بدون سرزنش ندیده ایم. حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین / حَتَّی یَذوقَ مِنْهُ کَأْساً مِنَ الکَرامَه ترجمه تا جامی از بزرگواری از آن بچشد. مُلَمَّعُ حافِظٍ الشّيرازيِّ لِسانِ الْغَيبِ سَلِ الْمَصانِعَ رَکْباً تَهیمُ فِی الْفَلَواتِ / تو قدرِ آب چه دانی که در کنارِ فُراتی ترجمه از آب انبارها دربارۀ سوارانی که در بیابان ها تشنه اند بپرس شبم به روی تو روزست و دیده ام به تو روشن / وَ إنْ هَجَرْتَ سَواءٌ عَشیَّتی و غَداتی ترجمه و اگر [از من] جدایی گزینی (جدا شوی) شب و روزم برابر می‌شود. اگر چه دیر بماندم امید بر نگرفتم / مَضَی الزَّمانُ وَ قَلبی یَقول إنَّکَ آتی ترجمه زمان گذشت و دلم می‌گوید قطعاً تو می‌آیی. شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد / وَ قَدْ تُفَتَّشُ عَینُ الْحَیاهِ فی الظُّلُماتِ ترجمه و گاهی چشمۀ زندگانی در تاریکی ها جست و جو می‌شود. فَکَمْ تُمَرِّرُ عَیشی وَ أَنتَ حامِلُ شَهْدٍ / جواب تلخ بدیع است از آن دهان نباتی ترجمه چه بسیار زندگی ام را تلخ می‌کنی در حالی که دارنده انگبین (عسل) هستی! … مُلَمَّعُ سَعدیٍّ الشیرازیّ نه پنج روزۀ عمرست عشق روی تو ما را / وَجَدْتَ رائِحَهَ الْوُدِّ إنْ شَمَمْتَ رُفاتی ترجمه اگر استخوان پوسیده ام را ببویی، بوی عشق را می‌یابی. وَصَفْتُ کُلَّ مَلیحٍ کَما تُحِبُّ وَ تَرْضَی / محامد تو چه گویم که ماورای صفاتی ترجمه هر بانمکی را همان گونه که دوست داری و می‌پسندی وصف کردم. … أَخافُ مِنکَ وَ أَرْجو وَ أَسْتَغیثُ وَ أَدنو / که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی ترجمه از تو می‌ترسم و به تو امید دارم و از تو کمک می‌خواهم و به تو نزدیک می‌شوم. ز چشم دوست فتادم به کامۀ دل دشمن / أَحِبَّتی هَجَرونی کَما تَشاءُ عُداتی ترجمه یارانم از من جدایی گزیدند، همان طور که دشمنانم می‌خواهند. فراق نامۀ سعدی عجب که در تو نگیرد / وَ إنْ شَکوتُ إلیَ الطیَّر نُحنَ فِی الوکنَاتِ ترجمه و اگر به پرنده[گان] شکایت می بردم، در لانه ها[یشان] با صدای بلند می گریستند و شیون می کردند. المعجم عیّن الصَّحيحَ وَ الْخَطَأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرس با توجّه به متن درس ، جمله های درست یا نادرست را معلوم کنید . ۱- لَیسَ لِحافِظٍ و سَعدیٍّ مُلَمَّعاتٌ جَمیلَهٌ. ۲- یَری حافِظٌ الدَّهرَ مِنْ هَجرِ حبیبِهِ کَالقیامَهِ. ۳- یرَی حافِظٌ فی بُعْدِ حَبیبِهِ راحَهً وَ فی قرُبِهِ عَذاباً. ۴- یَری سَعدیٌّ اللَّیلَ وَ النَّهارَ سَواءً مِنْ هَجرِ حَبیبِهِ. ۵- قالَ سَعدیٌّ: «مَضَی الزَّمانُ وَ قَلبی یَقول إنَّکَ لا تَأتی.» حافظ و سعدی دوزبانه های زیبا ندارند حافظ روزگار را به خاطر دوری از یارش مانند رستاخیز می بیند حافظ در دوری از یارش آسایش و در نزدیکی با او شکنجه می بیند. سعدی شب و روز را از دوری یارش یکسان می بیند. سعدی گفت: زمان گذشت و دلم می گوید همانا تو نمی آیی اسم فاعل و اسم مفعول در دستور زبان فارسی به اسم فاعل، صفت فاعلی و به اسم مفعول، صفت مفعولی می گویند. اسم فاعل به معنای «انجام دهنده یا دارنده حالت» و اسم مفعول به معنای«انجام شده» است .

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود پروژه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید